غزل شمارهٔ ۶۵۰۵
هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او
چمن آرا کند از دامن گل بستر او
چشم بد دور ز مژگان سبکدست تو باد!
که به خون دو جهان سرخ نشتر او
هر که را برق نگاه تو کند خاکستر
آتش طور توان یافت ز خاکستر او
لب تیغی که لب زخمی ازو تر نشود
ریشه سبزه زنگار شود جوهر او
عشق پرشور تو دریای گرامی گهری است
که سیه بختی عشاق بود عنبر او
سر خورشید ازان در خم نه چوگان است
که رساند رخ زردی به غبار در او
چرخ اگر عود مرا سوخت، به خود نقصان کرد
سرد شد گرمی هنگامه نه مجمر او
هر که در موسم گل باده گلگون نخورد
می شود چون زر گل، قسمت آتش زر او
عمر شیرازه گلهای چمن ده روزست
خرم آن گل که پریشان نشود دفتر او
نیست مخصوص دل آشفته دماغی صائب
غنچه ای نیست پریشان نشود دفتر او
غزل شمارهٔ ۶۵۰۴: زمین از اشک پرشورم به طوفان می زند پهلوغزل شمارهٔ ۶۵۰۶: برخوری زان لب میگون که ز اندیشه او
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او
چمن آرا کند از دامن گل بستر او
هوش مصنوعی: هر کس که مانند شبنم پاک و صاف باشد، در حقیقت ارزش والایی دارد و میتواند زیباییهای زندگی را از دامن گلها به دست آورد و زندگیاش را سرشار از طراوت کند.
چشم بد دور ز مژگان سبکدست تو باد!
که به خون دو جهان سرخ نشتر او
هوش مصنوعی: نگاه حسودان از مژگان لطیف تو دور باشد! زیرا که خون دو عالم در دردها و مشکلات توست.
هر که را برق نگاه تو کند خاکستر
آتش طور توان یافت ز خاکستر او
هوش مصنوعی: هر کسی که به نگاه تو بیفتد، مانند خاکستر آتش کوه طور خواهد شد. از خاکستر او میتوان آتش جدیدی به وجود آورد.
لب تیغی که لب زخمی ازو تر نشود
ریشه سبزه زنگار شود جوهر او
هوش مصنوعی: تیغی که لب آن به جراحت دچار نشده، به زودی سبزهای زنگار زده میشود. جوهر او نشاندهنده بیتاثیری این زخم است.
عشق پرشور تو دریای گرامی گهری است
که سیه بختی عشاق بود عنبر او
هوش مصنوعی: عشق پرشور تو همچون دریای باارزشی است که درد و رنج عاشقان تنها میتواند آن را به عنوان مایهای خوشبو و گرانبها، شناسایی کند.
سر خورشید ازان در خم نه چوگان است
که رساند رخ زردی به غبار در او
هوش مصنوعی: خورشید به گونهای درخشان و سرشار از نور است که از دل غبار و تیرهای که به وجود آمده، نمیتواند رنگ زردی به خود بگیرد. این نشان میدهد که روشنایی و زیبایی خورشید از هر مانع و غباری بالاتر است و نمیتواند تحت تأثیر قرار گیرد.
چرخ اگر عود مرا سوخت، به خود نقصان کرد
سرد شد گرمی هنگامه نه مجمر او
هوش مصنوعی: اگر چرخ روزگار عود وجود مرا بسوزاند، در واقع خودش نیز دچار نقصان شده است؛ زیرا سرد شدن فضای شادابی و هیجان، از توان او نیز خارج است.
هر که در موسم گل باده گلگون نخورد
می شود چون زر گل، قسمت آتش زر او
هوش مصنوعی: هر کسی که در زمان شکفتن گلها شراب خوشرنگ نخورده باشد، مانند طلا در میان گلها میشود و قسمت او آتش طلا خواهد بود.
عمر شیرازه گلهای چمن ده روزست
خرم آن گل که پریشان نشود دفتر او
هوش مصنوعی: عمر گلهای چمن تنها ده روز است، ولی گلی که در این مدت پژمرده و آشفته نشود، خوشبخت و شاداب است.
نیست مخصوص دل آشفته دماغی صائب
غنچه ای نیست پریشان نشود دفتر او
هوش مصنوعی: دل آشفته و ناآرام صائب تنها به خود او تعلق ندارد، چرا که حتی یک غنچه هم نمیتواند بدون دلیل پریشان شود.