گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵

سر به گردون می‌دهم این آهِ پُر تأثیر را
می‌زنم آتش به سقف این خانهٔ دلگیر را
حالتِ فرهاد و کارش روشن است از جوی شیر
می‌توان در زخم‌ دیدن جوهرِ شمشیر را
با شرابِ کهنه زاهد ترشرویی می‌کند
کو جوانمردی که سازد کارِ این بی‌پیر را
بیستون را کرد شیرین‌کاریِ ما روسفید
ما به ناخن تازه رو داریم جویِ شیر را
صائب از خاکِ سیاهِ هند کی بیرون رود؟
بشکند کی مور لنگی این طلسم قیر را؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر به گردون می‌دهم این آهِ پُر تأثیر را
می‌زنم آتش به سقف این خانهٔ دلگیر را
هوش مصنوعی: من این آه عمیق و تأثیرگذارم را به آسمان می‌دهم و با آن، شعله‌ای به سقف این خانه دلگیر می‌زنم.
حالتِ فرهاد و کارش روشن است از جوی شیر
می‌توان در زخم‌ دیدن جوهرِ شمشیر را
هوش مصنوعی: فرهاد و ماجرایش مشخص است؛ از شیر در جوی آب می‌توان فهمید که چگونه زخم شمشیر را تجربه کرده است.
با شرابِ کهنه زاهد ترشرویی می‌کند
کو جوانمردی که سازد کارِ این بی‌پیر را
هوش مصنوعی: شراب کهنه باعث ناخوشی و تندخویی زاهد شده است، اما جوانمردی وجود دارد که به کار و حال این بی‌پیر رسیدگی می‌کند.
بیستون را کرد شیرین‌کاریِ ما روسفید
ما به ناخن تازه رو داریم جویِ شیر را
هوش مصنوعی: به خاطر هنر و تلاش ما، در بیستون موفق شدیم و به شادی و افتخار دست یافتیم، حالا با دقت و تازه‌کاری، به دنبال راهی برای دستیابی به شیرینی و خوشی هستیم.
صائب از خاکِ سیاهِ هند کی بیرون رود؟
بشکند کی مور لنگی این طلسم قیر را؟
هوش مصنوعی: آیا روزی از زادگاه خودم، که خاک سیاه هند است، رها خواهم شد؟ آیا روزی این طلسم سخت و دشوار که مانند قیر است، شکسته خواهد شد؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/11/30 15:01
نبی پلویی امیرآبادی

بشکند تیمور لنگی ....

بنظر محتمل تر می آید آنگاه که یادآور می‌شود تاریخ که تیمور با هند چه کرد و ....

1404/07/06 21:10
علی محبوبی

حالتِ فرهاد و کارش روشن است از "جوی شیر"

می‌توان در زخم‌ دیدن جوهرِ شمشیر را

 

با سلام خدمت اساتید فرهیخته گنجور ، لطفا جوانمردی هست در این بیت معنی 

و مفهوم و ربط به موضوع " جوی شیر" را به این بنده حقیر جویای حقیقت توضیح دهد ؟! 

منت دار شما هستم 🙏🌹❤️

1404/07/07 07:10
علی میراحمدی

اشاره است به ماجرای کندن جوی شیر در دل کوه توسط فرهاد برای شیرین
گویا گله چوپان بالای کوه چرا میکرده و شیرین در دامنه کوه اقامت داشته و فرهاد را فرا میخوانند تا از بالا تا پایین کوه جویی با تیشه دربیاورد تا شیر درین جوی از بالای کوه تا دامنه روان گردد و شیرین بدون شیر نماند!
فرهاد کندن جوی را با نهایت دقت و همت و سرعت و به قول معروف سفارشی انجام میدهد !
شاعرمیگوید :از حال و حرارت و همت فرهاد در جوی کندن میتوان عشق او به شیرین را دریافت.
همانطور که در زخم میتوان اثر و قدرت و برندگی شمشیر را دریافت(مصراع دوم)

ابیات زیر در خسرو شیرین نظامی این ماجرا را بیان میکند:


چو آگه گشت از آن اندیشه فرهاد
فکند آن حکم را بر دیده بنیاد

 

در آن خدمت به غایت چابکی داشت
که کار نازنینان نازکی داشت

 

از آن جا رفت بیرون تیشه در دست
گرفت از مهربانی پیشه در دست

 

چنان از هم درید اندام آن بوم
که می‌شد زیر زخمش سنگ چون موم

 

به تیشه روی خارا می‌خراشید
چو بید از سنگ مجرا می‌تراشید

 

به هر تیشه که بر سنگ آزمودی
دو هم‌سنگش جواهر مزد بودی

 

به یک ماه از میان سنگ خارا
چو دریا کرد جویی آشکارا