غزل شمارهٔ ۶۴۹۲
بی طلب زنهار بر خوان کسان مهمان مشو
گوهر بی قیمتی، سنگ ته دندان مشو
می توان کشتن، چو نبود آب، آتش را به خاک
خاک خور، مغلوب حرص از بهر آب و نان مشو
خویش را در بندگی انداختن از عقل نیست
تا نفس داری رهین منت احسان مشو
تا نبینی پشت و روی عیب های خویش را
زینهار از صحبت آیین روگردان مشو
مهره گردان نمی ماند به حال خویشتن
چون تنک ظرفان به اقبال فلک خندان مشو
جلوه کردن در لباس عاریت دون همتی است
جامه ای کز تن برون ناید به آن نازان مشو
نیستی آیینه تا باشی ز معنی بی نصیب
دیده را بگشای، در هر صورتی حیران مشو
در مصاف چرخ صائب همت از پیران طلب
تا نباشد اسب چوگانی به این میدان مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۱: از نسیم ای ساکن بیت الحزن غافل مشوغزل شمارهٔ ۶۴۹۳: غافل از داغ جنون ای دیده روشن مشو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی طلب زنهار بر خوان کسان مهمان مشو
گوهر بی قیمتی، سنگ ته دندان مشو
هوش مصنوعی: هرگز بدون درخواست و خواسته به خانه دیگران نرو، زیرا مانند یک گوهر بیقیمت خواهی بود که به سنگی در ته دندان تبدیل خواهی شد.
می توان کشتن، چو نبود آب، آتش را به خاک
خاک خور، مغلوب حرص از بهر آب و نان مشو
هوش مصنوعی: اگر آبی نباشد، در برابر آتش نمیتوان مبارزه کرد و نباید به خاطر حرص و طمع برای آب و نان، تحت تأثیر قرار گرفت.
خویش را در بندگی انداختن از عقل نیست
تا نفس داری رهین منت احسان مشو
هوش مصنوعی: به خودتان اجازه ندهید که در بندگی و وابستگی به دیگران قرار بگیرید، چرا که این کار نشانهای از عدم درایت است. تا زمانی که نفس و خواستههای خود را دارید، نباید به منت و احسان دیگران وابسته شوید.
تا نبینی پشت و روی عیب های خویش را
زینهار از صحبت آیین روگردان مشو
هوش مصنوعی: قبل از آنکه عیبها و نقصهای خود را بهخوبی بشناسی، از گفتگو با افرادی که شما را به مسیر نادرست میبرند، پرهیز کن.
مهره گردان نمی ماند به حال خویشتن
چون تنک ظرفان به اقبال فلک خندان مشو
هوش مصنوعی: انسانها مانند مهرههای بازی هستند که تحت تأثیر حوادث و رویدادها به چرخش و تغییر حالت درمیآیند و هرگز در یک حالت ثابت نمیمانند. همچنان که گنجایش برخی از ظرفها محدود است، سرنوشت نیز به افراد اجازه نمیدهد همیشه در شرایط خوشایند باقی بمانند. از این رو نباید به خوشاقبالی و شگفتیهای دنیا دل خوش کرد.
جلوه کردن در لباس عاریت دون همتی است
جامه ای کز تن برون ناید به آن نازان مشو
هوش مصنوعی: ظاهر شدن در لباسی که مربوط به خود انسان نیست، نشانهای از کمهمتی است. چنین جامهای از تن نمیآید؛ پس خود را به آن زینتها آلوده نکن.
نیستی آیینه تا باشی ز معنی بی نصیب
دیده را بگشای، در هر صورتی حیران مشو
هوش مصنوعی: به چیزی که وجود ندارد نمیتوان امید داشت که ما را از عمیقترین معانی بیخبر کند. چشمانت را باز کن و در هر حالتی، مراقب باش که گیج و حیران نمانی.
در مصاف چرخ صائب همت از پیران طلب
تا نباشد اسب چوگانی به این میدان مشو
هوش مصنوعی: در مقابل چرخ و تقدیر، از بزرگترها کمک و راهنمایی بگیر. تا زمانی که آمادگی و توانایی کافی نداری، به میدان نرو.