گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۸

دوام نیست چو ایام گل جوانی را
شتاب خنده برق است شادمانی را
مکن به لهو و لعب صرف، نوجوانی را
به خاک شوره مریز آب زندگانی را
به کلفتی که ز دوران رسد گرفته مباش
که گردباد سبک می برد گرانی را
به پایداری غم نیست روزگار نشاط
شتاب خنده برق است شادمانی را
توان ز آینه جبهه سکندر دید
سیاه کاسگی آب زندگانی را
اگر چه قامت خم کرد طاق نسیانم
چنان نشد که فرامش کنم جوانی را
قرار در تن خاکی مجو ز جان صائب
حضور، پا بر رکاب است کاروانی را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوام نیست چو ایام گل جوانی را
شتاب خنده برق است شادمانی را
هوش مصنوعی: زیبایی و جوانی مثل گل، مدت زیادی دوام نمی‌آورد. شادی و خنده هم مانند برق، لحظه‌ای و گذراست.
مکن به لهو و لعب صرف، نوجوانی را
به خاک شوره مریز آب زندگانی را
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که جوانی‌ات را صرف شور و بازی نکن، بلکه به جای اینکه آن را به هدر بدهی، از زندگانی‌ات به خوبی استفاده کن و آن را ارزشمند بدان.
به کلفتی که ز دوران رسد گرفته مباش
که گردباد سبک می برد گرانی را
هوش مصنوعی: به خاطر مشکلات و سختی‌هایی که از زندگی می‌رسد، نباید ناامید شد. گاهی اوقات طوفان‌ها و چالش‌ها چیزهای سنگین و ناراحت‌کننده را از زندگی ما می‌برند.
به پایداری غم نیست روزگار نشاط
شتاب خنده برق است شادمانی را
هوش مصنوعی: غم پایدار نیست، چرا که روزها پر از شادی و نشاط می‌گذرانند. خوشحالی مانند برقی است که سریع و زودگذر می‌آید.
توان ز آینه جبهه سکندر دید
سیاه کاسگی آب زندگانی را
هوش مصنوعی: از آینه‌ای که سکندر در آن نگاه کرده، می‌توان دید که آیا در چهره‌اش نشانه‌هایی از ناتوانی یا زوال وجود دارد، مثل کاسه‌ای که آب زندگی را به یاد می‌آورد.
اگر چه قامت خم کرد طاق نسیانم
چنان نشد که فرامش کنم جوانی را
هوش مصنوعی: گرچه زمان گذشت و یادها محو شد، اما نتوانستم جوانی و شادابی‌ام را فراموش کنم.
قرار در تن خاکی مجو ز جان صائب
حضور، پا بر رکاب است کاروانی را
هوش مصنوعی: در زندگی مادی خود به دنبال آرامش و ثبات نباش، چون روح واقعی تو در این دنیا تنها گذران است و باید آماده سفر به مقاصد بالاتر باشی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۴۸ به خوانش عندلیب