غزل شمارهٔ ۶۴۷۹
نافه چین را گریبان پاره سازد موی تو
بوی پیراهن گره بندد به دامن بوی تو
گرچه از رخسار گلگون نوبهار عالمی
می زند بر سینه سنگ آتش ز دست خوی تو
تا چها با خون گرم لاله حمرا کند
خار بن را نافه چین می کند آهوی تو
چشم حیرت وام می گیرد ز طوق قمریان
سرو در وقت خرام قامت دلجوی تو
تا نفس دارد نمی افتد به فکر بازگشت
هر که از خود می دود بیرون به جست و جوی تو
زیر دیوار خجالت معتکف گردیده است
قبله اسلام از شرم خم ابروی تو
نقش را بر آب در آتش بود نعل سفر
حیرتی دارم که چون استاد خط بر روی تو
گر به سهو از غنچه و گل بالش و بستر کنی
می شود نیلوفری از بوی گل پهلوی تو!
چون نگردد صائب از کیفیت حسنت خراب؟
می شود میگون لب ساغر ز گفت وگوی تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۸: برنمی آید کسی با خوی یک پهلوی توغزل شمارهٔ ۶۴۸۰: دوست را از دیگران ای عاشق شیدا مجو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نافه چین را گریبان پاره سازد موی تو
بوی پیراهن گره بندد به دامن بوی تو
هوش مصنوعی: موهای تو آنقدر دلربا و دلنشین است که ناگهان میتواند توجه هر کسی را جلب کند و گویی که بویی از پیراهنی خوشبو به دامن میچسبد. این زیبایی و بوی دلپذیر باعث میشود که دیگران به تو نزدیک شوند و از تماشا و بوی تو لذت ببرند.
گرچه از رخسار گلگون نوبهار عالمی
می زند بر سینه سنگ آتش ز دست خوی تو
هوش مصنوعی: اگرچه زیبایی تو مثل گل نوبهار در دنیا میدرخشد، اما اثر آتشین تو بر دل سخت و سنگی من حس میشود.
تا چها با خون گرم لاله حمرا کند
خار بن را نافه چین می کند آهوی تو
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و زیبایی، گلی سرخ و پرطراوت به دست خار، آسیب میبیند. در این میان، آهو (یا محبوب) به آرامی و لطافت دلنشینی را به تصویر میکشد.
چشم حیرت وام می گیرد ز طوق قمریان
سرو در وقت خرام قامت دلجوی تو
هوش مصنوعی: چشمها در تعجب میمانند از زیبایی گردنهای ظریف و زیبای درختان سرو وقتی که تو با لحن دلنشین و زیبایت به آرامی قدم میزنی.
تا نفس دارد نمی افتد به فکر بازگشت
هر که از خود می دود بیرون به جست و جوی تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنده است، هیچ گاه به بازگشت فکر نمیکند کسی که برای یافتن تو از خود خارج میشود.
زیر دیوار خجالت معتکف گردیده است
قبله اسلام از شرم خم ابروی تو
هوش مصنوعی: زیر دیوار شرم، مکان مناسبی برای عبادت و تمرکز شده است و حتی قبله اسلام در برابر زیبایی و جذابیت خم ابروی تو، شرمگین و متواضع به نظر میرسد.
نقش را بر آب در آتش بود نعل سفر
حیرتی دارم که چون استاد خط بر روی تو
هوش مصنوعی: نقش و نگاری که روی آب میافتد، به آسانی محو میشود و در آتش نابود میشود. اما به من این احساس عجیبی دست داده که مانند استادخط، وقتی بر روی تو مینویسم، گویی همۀ زیباییها و معناها در تو جمع شدهاند.
گر به سهو از غنچه و گل بالش و بستر کنی
می شود نیلوفری از بوی گل پهلوی تو!
هوش مصنوعی: اگر به طور ناخواسته از غنچه و گل برای راحتی و خواب خود استفاده کنی، بویی معطر و دلپذیر مانند نیلوفر آبی در کنارت پیدا میشود.
چون نگردد صائب از کیفیت حسنت خراب؟
می شود میگون لب ساغر ز گفت وگوی تو
هوش مصنوعی: چرا صائب از زیبایی تو ناراضی شود؟ وقتی که لبهای میگون ساغر تحت تاثیر صحبتهای تو قرار میگیرند.