گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۷۲

از کدامین باغ سوزد عاشق شیدای تو؟
پیش یکدیگر نظربازند سر تا پای تو
سروها چون سبزه خوابیده می آید به چشم
در گلستانی که گردد جلوه گر بالای تو
طوطیان را همچو مغز پسته گیرد در شکر
چون تبسم ریز گردد لعل شکرخای تو
از گل خورشید گیرد آتش خجلت گلاب
چون برافروزد ز می رخساره حمرای تو
سرو را از طوق قمری حلقه ها در گوش کرد
در چمن تا جلوه گر شد قامت رعنای تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از کدامین باغ سوزد عاشق شیدای تو؟
پیش یکدیگر نظربازند سر تا پای تو
هوش مصنوعی: کدام باغی به خاطر عشق تو در آتش سوخته است؟ در مقابل یکدیگر، همه نگاه‌ها به توست و زیبایی‌ات.
سروها چون سبزه خوابیده می آید به چشم
در گلستانی که گردد جلوه گر بالای تو
هوش مصنوعی: سروها مثل سبزه‌ها دراز کشیده و به چشم می‌آیند، در باغی که زیبایی تو در آن نمایان می‌شود.
طوطیان را همچو مغز پسته گیرد در شکر
چون تبسم ریز گردد لعل شکرخای تو
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و شیرینی گفته شده است که پرنده‌های خوش‌صدای (طوطیان) مانند مغز خوشمزه پسته در شکر غوطه‌ور می‌شوند و وقتی که لبخند تو تماشایی می‌شود، مانند دانه‌های قند رنگین و خوشمزه (لعل شکرخای) به نظر می‌رسند. این بیان نشان‌دهندهٔ زیبایی، شادابی و شیرینی در لحظه‌های زندگی است.
از گل خورشید گیرد آتش خجلت گلاب
چون برافروزد ز می رخساره حمرای تو
هوش مصنوعی: آتش خجالت از گل خورشید برمی‌خیزد، همچنان که وقتی چهره‌ی سرخ تو به رخ می‌آید، گلاب هم به روشنی می‌تابد.
سرو را از طوق قمری حلقه ها در گوش کرد
در چمن تا جلوه گر شد قامت رعنای تو
هوش مصنوعی: سرو، با حلقه‌های قمری که به گوشش آویخته شده بود، در چمن جلوه‌گری کرد تا زیبایی و قامت باشکوه تو را به نمایش بگذارد.