گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۶۶

می چکد آب حیات از سبزه زار خط تو
می شود جان تازه از سیر بهار خط تو
قطعه یاقوت افتاده است مردم را ز چشم
همچو تقویم کهن در روزگار خط تو
آنچه گرد ماه تابان می نماید هاله نیست
مه حصاری گشته از شرم غبار خط تو
چشم حسرت می شود هر حلقه زان زلف سیاه
گر به این عنوان شد دلها شکار خط تو
سنبل فردوس ریزد خار در پیراهنش
دیده هر کس که شد آیینه دار خط تو
در لباس کفر آوردن به ایمان خلق را
ختم شد بر مصحف خط غبار خط تو
خواندن فرمان شاهان را نثاری لازم است
چون نسازم خرده جان را نثار خط تو؟
عاقبت با دیده ام کار جواهر سرمه کرد
گرچه چشمم شد سفید از انتظار خط تو
یاد کن ما را به پیغامی که ده روز دگر
می شود خاک فراموشان غبار خط تو
چون خط استاد کز ماندن شود حسنش زیاد
بیش شد از کهنه گشتن اعتبار خط تو
حلقه ها در گوش خورشید درخشان می کشد
گر بلندی این چنین گیرد غبار خط تو
می کنم بر نامرادی با کمال شوق صبر
تا شود خاک مراد من غبار خط تو
قسمت آن زلف صائب با رسایی ها نشد
امتدادی را که دارد گیرودار خط تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می چکد آب حیات از سبزه زار خط تو
می شود جان تازه از سیر بهار خط تو
هوش مصنوعی: آب حیات از چمنزار نوشته تو به آرامی جاری است و زندگی تازه‌ای به من می‌دهد، مانند شگفتی‌های بهار که از نوشته‌های تو نشأت می‌گیرد.
قطعه یاقوت افتاده است مردم را ز چشم
همچو تقویم کهن در روزگار خط تو
هوش مصنوعی: قطعه‌ای از سنگ یاقوت باعث شده که مردم از نظر زیبایی به تو، مانند تقویم قدیمی در زمان گذشته، نگاه کنند.
آنچه گرد ماه تابان می نماید هاله نیست
مه حصاری گشته از شرم غبار خط تو
هوش مصنوعی: آنچه که مانند هاله‌ای دور ماه درخشنده به نظر می‌رسد، در واقع یک دیوار از شرم و غبار خط توست که دور آن را فراگرفته است.
چشم حسرت می شود هر حلقه زان زلف سیاه
گر به این عنوان شد دلها شکار خط تو
هوش مصنوعی: چشم‌ها به خاطر حلقه‌های زلف سیاه تو پر از حسرت می‌شوند، چون اگر دل‌ها به این تصویر تو دلبسته شوند، همه را به دام می‌اندازی.
سنبل فردوس ریزد خار در پیراهنش
دیده هر کس که شد آیینه دار خط تو
هوش مصنوعی: هر کسی که خط تو را در آینه ببیند، متوجه می‌شود که سنبل بهشتی در لباسش ریخته و خاری در آن وجود دارد.
در لباس کفر آوردن به ایمان خلق را
ختم شد بر مصحف خط غبار خط تو
هوش مصنوعی: در این شعر، سخن از آن است که در حالی که نشانه‌ها و ظواهر ناپسند و بی‌ایمانی وجود دارد، در نهایت عشق و محبت به الهی و ایمان واقعی بر همه چیز غلبه می‌کند. نام و خط تو، به عنوان نمادی از عشق و ایمان، در دل‌ها و ذهن‌ها جاودانه می‌ماند و بر افکار و رفتارهای انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. در واقع، این تصویر نشان‌دهنده پیروزی حقیقت و ایمان بر تمام تاریکی‌ها و مشکلات است.
خواندن فرمان شاهان را نثاری لازم است
چون نسازم خرده جان را نثار خط تو؟
هوش مصنوعی: برای پذیرفتن دستورات شاهان باید جان خود را فدای خط تو کنم، چون زحمت و فداکاری برای من لازم است.
عاقبت با دیده ام کار جواهر سرمه کرد
گرچه چشمم شد سفید از انتظار خط تو
هوش مصنوعی: در نهایت، با چشمانم به جواهرات نگاه کردم و از انتظار خط تو چشمانم به سفیدی گرایید.
یاد کن ما را به پیغامی که ده روز دگر
می شود خاک فراموشان غبار خط تو
هوش مصنوعی: به یاد ما باش با پیغامی که به زودی ما را به خاک فراموشی می‌سپارد و ناممان را به گرد و غبار تبدیل می‌کند.
چون خط استاد کز ماندن شود حسنش زیاد
بیش شد از کهنه گشتن اعتبار خط تو
هوش مصنوعی: زمانی که خط استاد به خاطر ماندن و نگهداری، زیبایی بیشتری پیدا می‌کند، ارزش و اعتبار خط تو به خاطر کهنه شدن کاهش می‌یابد.
حلقه ها در گوش خورشید درخشان می کشد
گر بلندی این چنین گیرد غبار خط تو
هوش مصنوعی: درخشش خورشید مانند حلقه‌هایی است که در گوشش جا دارد و این زیبایی در صورتی بیشتر نمایان می‌شود که غبار و اثر خط تو بر آن سایه بیندازد.
می کنم بر نامرادی با کمال شوق صبر
تا شود خاک مراد من غبار خط تو
هوش مصنوعی: من با کمال شوق بر نامرادی صبر می‌کنم تا اینکه خاک آرزوهایم به گرد و غبار اثر تو تبدیل شود.
قسمت آن زلف صائب با رسایی ها نشد
امتدادی را که دارد گیرودار خط تو
هوش مصنوعی: زلف زیبای صائب نتوانسته است با جذابیت‌های خود، همچون خطی که بر دل می‌نشیند، ادامه بدهد.