غزل شمارهٔ ۶۴۴۶
من که در فردوس افتادم به نقد از یاد او
بی نیازم از تمنای بهشت آباد او
از سر کون و مکان آزاد برخیزد چو سرو
بر سر هر کس که افتد سایه شمشاد او
رتبه بیداد او بالاترست از التفات
وای بر آن کس که دارد شکوه از بیداد او
آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
می تواند داد صائب آسمان را خاکمال
هر که را بر کوه باشد پشت از امداد او
غزل شمارهٔ ۶۴۴۵: لاله رنگ از خون دل شد نرگس سیراب اوغزل شمارهٔ ۶۴۴۷: دیده روشن می شود از خط عنبر یار او
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من که در فردوس افتادم به نقد از یاد او
بی نیازم از تمنای بهشت آباد او
هوش مصنوعی: من چون در بهشت قرار دارم و به یاد او از هیچ خواستهای بینیازم، دیگر نیازی به آرزوی بهشت زیبا ندارم.
از سر کون و مکان آزاد برخیزد چو سرو
بر سر هر کس که افتد سایه شمشاد او
هوش مصنوعی: چون سرو آزاد و رها، بر کسی که سایهاش همچون شمشاد بر او بیفتد، تاثیرگذار خواهد بود.
رتبه بیداد او بالاترست از التفات
وای بر آن کس که دارد شکوه از بیداد او
هوش مصنوعی: قدرت ظلم او فراتر از توجه و حسایت است و وای بر کسی که از ظلم او شکایت میکند.
آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
هوش مصنوعی: انسان بیچاره به خاطر یک اشتباه ساده که در بهشت انجام داد، مثل دانه گندم دل فرزندانش شکسته شد.
می تواند داد صائب آسمان را خاکمال
هر که را بر کوه باشد پشت از امداد او
هوش مصنوعی: هر کسی که در کوه است و به او کمک میشود، میتواند آسمان را با چنگ زدن به خاک، به زانو درآورد.