غزل شمارهٔ ۶۴۴۵
لاله رنگ از خون دل شد نرگس سیراب او
می شود نرگس به هر رنگی که باشد آب او
هر طرف صبح امیدی هست از چشم سفید
تا کجا طالع شود خورشید عالمتاب او
مطربی تردست می خواهم که چون آب روان
روز و شب باشد مسلسل نغمه سیراب او
با خرامش هر دو عالم مشت خاری بیش نیست
خار خشک ما چه باشد در ره سیلاب او
از خمار ما کجا دارد خبر میخواره ای
کز مکیدن های لب باشد شراب ناب او
این که زهد زاهد افسرده بی کیفیت است
می توان دریافت از خمیازه محراب او
هر دلی کز حیرت دیدار، صائب آب شد
جلوه مهر خموشی می کند گرداب او
غزل شمارهٔ ۶۴۴۴: روز چگونه شب شود، زلف گشا که همچنینغزل شمارهٔ ۶۴۴۶: من که در فردوس افتادم به نقد از یاد او
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لاله رنگ از خون دل شد نرگس سیراب او
می شود نرگس به هر رنگی که باشد آب او
هوش مصنوعی: لاله به خاطر درد و رنجی که دارد، رنگش از خون دل تغییر کرده است؛ نرگس هم از آن آب و ریشهای که دارد سیراب میشود، و این آب به هر شکلی که باشد، به نرگس حیات میبخشد.
هر طرف صبح امیدی هست از چشم سفید
تا کجا طالع شود خورشید عالمتاب او
هوش مصنوعی: هر کجا که صبح فرا میرسد، نشانهای از امید وجود دارد. از آنجا که نمیدانیم در ادامه زندگی به کجا خواهیم رسید، انتظار داریم که روزی خورشید روشنایی بخش دنیا به هوا بیافتد.
مطربی تردست می خواهم که چون آب روان
روز و شب باشد مسلسل نغمه سیراب او
هوش مصنوعی: من به دنبال هنرمندی ماهر هستم که مانند آب روان در تمام ساعات شبانهروز، همیشه در حال نواختن باشد و کارش سیراب کردن دلها از نغمههای زیبا باشد.
با خرامش هر دو عالم مشت خاری بیش نیست
خار خشک ما چه باشد در ره سیلاب او
هوش مصنوعی: با ناز و راه رفتن او، تمام دو جهان چیزی بیشتر از یک مشت خار نیست. حالا خار خشک ما در مقابل جویبار او چه ارزشی دارد؟
از خمار ما کجا دارد خبر میخواره ای
کز مکیدن های لب باشد شراب ناب او
هوش مصنوعی: کسی که مست و میخواره است، از حال و هوای ما بیخبر است، زیرا شراب اصلی او از مکیدن لبهای ما ناشی میشود.
این که زهد زاهد افسرده بی کیفیت است
می توان دریافت از خمیازه محراب او
هوش مصنوعی: زهد و رفتار زاهدی که افسرده و بیروح است، به وضوح از خمیازهای که در جایگاه عبادت او دیده میشود مشخص است.
هر دلی کز حیرت دیدار، صائب آب شد
جلوه مهر خموشی می کند گرداب او
هوش مصنوعی: هر قلبی که از شگفتی دیدار به وجد آمده است، مانند آب زلالی شده است. جلوه عشق باعث میشود که او در اعماق خود سکوت کند و به مانند گردابی آرام گیرد.