غزل شمارهٔ ۶۴۳۷
ای قامت بلندت معراج آفریدن
یک شیوه خرامت در پیش پا ندیدن
پرواز طایر شوق مقراض قطع راه است
صد ساله راه طی شد دل را به یک تپیدن
مرد آن بود که چون می در شیشه گر کنندش
چون رنگ می تواند از خود برون دویدن
روزی که حلقه کردند زلف کمند او را
از فکر وحشیان جست اندیشه رمیدن
در خاک تیره دیدن نور صفا، کمال است
هر طفل می تواند مه را در آب دیدن
در عشق پیش بینی سنگ ره وصال است
شد سیل محو در بحر از پیش پا ندیدن
ای عنکبوت غافل، در تنگنای گردون
آخر دلت نشد سیر زین پرده ها تنیدن؟
ملای روم صائب ما را بود سخن کش
احسنت ای کشنده، شاباش ای کشیدن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای قامت بلندت معراج آفریدن
یک شیوه خرامت در پیش پا ندیدن
هوش مصنوعی: قد بلند تو باعث ایجاد ارتفاع و بلندی خاصی شده است، در حالی که طرز راه رفتنت به گونهای است که گویی چیزی در جلویت نیست و تو به آرامی و با اعتماد به نفس حرکت میکنی.
پرواز طایر شوق مقراض قطع راه است
صد ساله راه طی شد دل را به یک تپیدن
هوش مصنوعی: پرواز پرندهی عشق مانند قیچی است که راه را قطع میکند. دل برای طی کردن مسیری صد ساله تنها به یک تپش نیاز دارد.
مرد آن بود که چون می در شیشه گر کنندش
چون رنگ می تواند از خود برون دویدن
هوش مصنوعی: مرد واقعی کسی است که اگر او را در وضعیت سختی قرار دهند و مانند شراب در شیشه نگهش دارند، به راحتی میتواند از خود خارج شود و به معنای واقعی خود بازگردد.
روزی که حلقه کردند زلف کمند او را
از فکر وحشیان جست اندیشه رمیدن
هوش مصنوعی: روزی که زلف او را به عنوان دام و حلقهای درآوردند، افکار و خیالات وحشیانه به سرم زد و به دنبال چارهجویی برای فرار از این شرایط بودم.
در خاک تیره دیدن نور صفا، کمال است
هر طفل می تواند مه را در آب دیدن
هوش مصنوعی: دیدن نور و زیبایی در شرایط سخت و تاریک، نشانهی کمال و پیشرفت است. هر کودکی میتواند زیبایی و عظمت را در چیزهای ساده، مانند بازتاب ماه در آب، مشاهده کند.
در عشق پیش بینی سنگ ره وصال است
شد سیل محو در بحر از پیش پا ندیدن
هوش مصنوعی: در عشق، برای رسیدن به معشوق، موانع و سختیهایی وجود دارد که همچون سنگهایی بر سر راه هستند. اما وقتی عشق واقعی به وجود آید، مشکلات و موانع مانند سیلی بزرگ و محو شونده میشوند که در دریا غرق میگردند و دیگر وجود ندارند.
ای عنکبوت غافل، در تنگنای گردون
آخر دلت نشد سیر زین پرده ها تنیدن؟
هوش مصنوعی: ای عنکبوت بیخبر، آیا در پایان عمرت از بافتن این پردهها خسته نشدی؟ در تنگناها و دشواریهای زندگی به سر میبری.
ملای روم صائب ما را بود سخن کش
احسنت ای کشنده، شاباش ای کشیدن
هوش مصنوعی: ملای روم، صائب، به ما گفت که این سخن را بگوییم: احسنت بر تو ای کسی که جان میکشی، شاباش بر تو ای که جان را میکشی.