گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۳۶

چون غنچه هر که ننشست در خار تا به گردن
از می نشد چو مینا سرشار تا به گردن
چون شمع هر که افراخت گردن به افسر زر
در اشک خود نشیند بسیار تا به گردن
بتوان ز روزن دل دیدن جهان جان را
زین رخنه سربرآور یک بار تا به گردن
چون خم همان دهانش خمیازه ریز باشد
در می اگر نشیند خمار تا به گردن
یک طوق پیرهن دان پرگار آسمان را
تا در وصال باشی با یار تا به گردن
یک بار غنچه او بر روی باغ خندید
در موج گل نهان شد دیوار تا به گردن
صبح بیاض گردن صاحب شفق نگردید
نگرفت خون ما را دلدار تا به گردن
زنهار با بزرگان گستاخ درنیایی
تیغ جگر شکافی است کهسار تا به گردن
جمعی که سرندادند در راه عشقبازی
مستغرقند صائب در عار تا به گردن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون غنچه هر که ننشست در خار تا به گردن
از می نشد چو مینا سرشار تا به گردن
هوش مصنوعی: هر کسی که در مشکلات و سختی‌ها غوطه‌ور نشود، مانند غنچه‌ای است که در خارها قرار نگرفته و نمی‌تواند به حلاوت و زیبایی مانند مینا برسد. تنها کسی می‌تواند به اوج لذت و زیبایی برسد که تجربه‌های تلخ و دشوار را پشت سر بگذارد.
چون شمع هر که افراخت گردن به افسر زر
در اشک خود نشیند بسیار تا به گردن
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند شمع در تلاش است تا برجسته و پر نور باشد، باید در مسیر رسیدن به هدفش، سختی‌ها و اشک‌های زیادی را تحمل کند. این نشانه‌ای از قربانی کردن و فدا کردن خود برای دستیابی به موفقیت است.
بتوان ز روزن دل دیدن جهان جان را
زین رخنه سربرآور یک بار تا به گردن
هوش مصنوعی: از پنجره دل می‌توان جهانی را مشاهده کرد. جان را از این شکاف بالا بیاور، یک بار تا غرق در تماشا شوی.
چون خم همان دهانش خمیازه ریز باشد
در می اگر نشیند خمار تا به گردن
هوش مصنوعی: اگر کسی در می‌خانه نشسته و مشغول نوشیدن باشد، به گونه‌ای که دهانش به صورت خمیدگی درآید، نشانه‌ای از خواب آلودگی یا خمار بودن اوست. این حالت نشان می‌دهد که او تا گردن در دنیای می و مستی غرق شده است.
یک طوق پیرهن دان پرگار آسمان را
تا در وصال باشی با یار تا به گردن
هوش مصنوعی: یک دایره از پیراهن که نشان از وسعت آسمان دارد، به این امید است که به خاطر عشق، به گردن تو آویخته شود تا در کنار محبوب خود باشی.
یک بار غنچه او بر روی باغ خندید
در موج گل نهان شد دیوار تا به گردن
هوش مصنوعی: یک بار، گلبرگ او بر روی باغ لبخند زد و در میان گل‌ها پنهان شد، دیواری که تا گردن او بود.
صبح بیاض گردن صاحب شفق نگردید
نگرفت خون ما را دلدار تا به گردن
هوش مصنوعی: صبح روشن و سپید به خاطر زیبایی عشق و معشوق، خون دل ما را که در دل داریم، به خود نمی‌گیرد و هنوز دلدار ما از آن غافل است.
زنهار با بزرگان گستاخ درنیایی
تیغ جگر شکافی است کهسار تا به گردن
هوش مصنوعی: مواظب باش که با افراد بزرگ و قدرتمند گستاخی نکنی؛ زیرا این کار می‌تواند به تو آسیب جدی بزند و عواقب سختی داشته باشد.
جمعی که سرندادند در راه عشقبازی
مستغرقند صائب در عار تا به گردن
هوش مصنوعی: گروهی که در مسیر عشق و دلدادگی خویش غرق شده‌اند، در نهایت به نقطه‌ای رسیده‌اند که در عمق عار و شرم فرو رفته‌اند.