غزل شمارهٔ ۶۴۳۰
لب تشنگی حرص ندارد جگر من
خشک از قدح شیر برآید شکر من
در مشرب جان سختی من رطل گران است
هر سنگ که از حادثه آید به سر من
از مشرق مغرب گل خورشید برآمد
در خواب بهارست نسیم سحر من
چون ریگ روان منزل من پا به رکاب است
هر سست عنانی نشود همسفر من
در خانه و صحراست به لطف تو امیدم
ای خانه نگهدار من و همسفر من
زان زخم نمایان که ز تیغ تو ربودم
افتاد خیابان بهشت از نظر من
در حسرت یک مصرع پرواز بلندست
مجموعه برهم زده بال و پر من
مکتوب وفا در بغلم زنگ برآورد
در بیضه عنقاست مگر نامه بر من؟
صائب منم امروز که در نه صدف چرخ
پیدا نتوان کرد کسی هم گهر من
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب تشنگی حرص ندارد جگر من
خشک از قدح شیر برآید شکر من
هوش مصنوعی: جگر من به دلیل تشنگی حریص نیست و از جام شیر، شکر من جاری نمیشود.
در مشرب جان سختی من رطل گران است
هر سنگ که از حادثه آید به سر من
هوش مصنوعی: در وجود من، مشکلات و سختیها بسیار سنگین و دشوار هستند و هر مشکلی که به سراغم میآید، بار سنگینی به دوش من میگذارد.
از مشرق مغرب گل خورشید برآمد
در خواب بهارست نسیم سحر من
هوش مصنوعی: از سمت شرق، گلهای تابناک خورشید در حال طلوعاند و در این بیداری بهاری، نسیم صبحگاهی به گوش میرسد.
چون ریگ روان منزل من پا به رکاب است
هر سست عنانی نشود همسفر من
هوش مصنوعی: منزل من مانند ریگ روان است و هر کس که در زندگی سست و بیهدف باشد، نمیتواند همسفر من شود.
در خانه و صحراست به لطف تو امیدم
ای خانه نگهدار من و همسفر من
هوش مصنوعی: در خانه و در طبیعت، به خوبی تو به من امید میدهد. ای کسی که منزل و همراه من هستی، من به تو اتکا دارم.
زان زخم نمایان که ز تیغ تو ربودم
افتاد خیابان بهشت از نظر من
هوش مصنوعی: از آن زخم آشکاری که از ضربهی تیغ تو به من رسید، بهشت از نظرم دور و محو شد.
در حسرت یک مصرع پرواز بلندست
مجموعه برهم زده بال و پر من
هوش مصنوعی: ناامیدی از رسیدن به آرزوهای بزرگ باعث شده که همه چیز در زندگیام بهم بریزد و نتوانم به هدفهایم پرواز کنم.
مکتوب وفا در بغلم زنگ برآورد
در بیضه عنقاست مگر نامه بر من؟
هوش مصنوعی: نامهای که نشاندهنده وفا است، در آغوش من به صدا درآمده و به نظر میرسد که در یک چیز نایاب و عجیب مانند تخم عنقا وجود دارد. آیا کسی برای من نامهای آورده است؟
صائب منم امروز که در نه صدف چرخ
پیدا نتوان کرد کسی هم گهر من
هوش مصنوعی: امروز من مانند جواهری هستم که در عمق دریا پنهان است و هیچ کس نمیتواند مرا پیدا کند.