گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۱۷

تا از خودی خود نبریدند عزیزان
چون نی به مقامی نرسیدند عزیزان
چون عمر سبکسیر ازین عالم پرشور
رفتند و به دنبال ندیدند عزیزان
دادند به معشوق حقیقی دل و جان را
یوسف به زر قلب خریدند عزیزان
دیدند که در روی زمین نیست پناهی
در کنج دل خویش خزیدند عزیزان
تا قطره خود گوهر شهوار نمودند
از بحر چه تلخی نکشیدند عزیزان
تا آب نمودند دل خویش چو شبنم
در چشمه خورشید رسیدند عزیزان
خارست نصیب تو ز گلزار، وگرنه
از خار چه گلها که نچیدند عزیزان
فقری که تو امروز به هیچش نستانی
با سلطنت بلخ خریدند عزیزان
در قید فرنگ آن که نیفتاده چه داند
کز جسم گرانجان چه کشیدند عزیزان
کردند به اکسیر رضا شهد مصفا
تلخی اگر از خلق شنیدند عزیزان
نظارگیان تو ز کونین بریدند
از یوسف اگر دست بریدند عزیزان
صائب نرسیدند به سر منزل مقصود
تا پای به دامن نکشیدند عزیزان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا از خودی خود نبریدند عزیزان
چون نی به مقامی نرسیدند عزیزان
هوش مصنوعی: تا زمانی که عزیزان از خودشان و هویتشان فاصله نگرفتند، به موفقیت و جایگاه خاصی نرسیدند.
چون عمر سبکسیر ازین عالم پرشور
رفتند و به دنبال ندیدند عزیزان
هوش مصنوعی: زمانی که عمر پرشور و پرهیجان از این دنیا سپری شد، دیگر عزیزان را هیچ جا ندیدند.
دادند به معشوق حقیقی دل و جان را
یوسف به زر قلب خریدند عزیزان
هوش مصنوعی: به معشوق حقیقی عشق و وجود خود را تقدیم کردند، در حالی که یوسف با زر و سکه دل عزیزان را خرید.
دیدند که در روی زمین نیست پناهی
در کنج دل خویش خزیدند عزیزان
هوش مصنوعی: آنها متوجه شدند که در این دنیا هیچ جا امنیت و آرامشی وجود ندارد، بنابراین در دل خود به جایگاه امن و پناهی پناه بردند.
تا قطره خود گوهر شهوار نمودند
از بحر چه تلخی نکشیدند عزیزان
هوش مصنوعی: عزیزان برای به دست آوردن لذتی کوچک، از دریای تلخی‌ها و سختی‌ها گذشتند.
تا آب نمودند دل خویش چو شبنم
در چشمه خورشید رسیدند عزیزان
هوش مصنوعی: دل‌های خود را مانند شبنم در آفتاب تازه کردند و به نور و صفای دلخواه رسیدند.
خارست نصیب تو ز گلزار، وگرنه
از خار چه گلها که نچیدند عزیزان
هوش مصنوعی: در زندگی ممکن است تنها سختی‌ها و مشکلات برایت پیش آید، اما باید توجه داشت که بسیاری از افراد از زمان‌ها و موقعیت‌های خوب بهره‌برداری کرده و استفاده‌های زیبایی کرده‌اند.
فقری که تو امروز به هیچش نستانی
با سلطنت بلخ خریدند عزیزان
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی‌ای که امروز آن را نادیده می‌گیری، روزگاری برای ثروتمندان بلخ ارزشمند بود و آنان به خاطر آن، مقام و عزتی به دست آوردند.
در قید فرنگ آن که نیفتاده چه داند
کز جسم گرانجان چه کشیدند عزیزان
هوش مصنوعی: کسی که گرفتار زندگی پر زحمت و پیچیده‌ی دنیای غرب نشده، چگونه می‌تواند بداند که عزیزان ما از وجود جسم سنگین چه مشکلاتی را تحمل کرده‌اند؟
کردند به اکسیر رضا شهد مصفا
تلخی اگر از خلق شنیدند عزیزان
هوش مصنوعی: عزیزان با رضایت خود، تلخی را به شیرینی تبدیل کردند، حتی اگر دیگران درباره‌اش چیزهای تلخی بگویند.
نظارگیان تو ز کونین بریدند
از یوسف اگر دست بریدند عزیزان
هوش مصنوعی: نگهبانان تو از تمام جهان به خاطر یوسف جدا شدند، اگرچه عزیزان را نیز مورد آزار قرار دادند.
صائب نرسیدند به سر منزل مقصود
تا پای به دامن نکشیدند عزیزان
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع می‌پردازد که افراد تا زمانی که از تلاش و کوشش دست نکشند و به دنبال اهداف خود نروند، به موفقیت و مقصود نخواهند رسید. به نوعی، اشاره به الزامات فداکاری و کوشش در راه رسیدن به هدف دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1397/01/31 14:03
بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com

یوسف به زر قلب خریدند عزیزان :)
عجب