گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۱۵

با درد بود صاف دل ساغر مستان
نخوت نفروشد به خزف گوهر مستان
پروای کله گوشه خورشید ندارد
از ابر خورد آب، دماغ تر مستان
عقل است که در پرده ناموس حصاری است
پوشیده و پنهان نبود جوهر مستان
خواهی که ترا عقل عسس بند نسازد
مگذار بورن پای خود از کشور مستان
کفاره همصحبتی زهد فروشان
آن است که هشیار نشینی بر مستان
روزی که ز خم جام هلالی به در آید
طالع شود از برج شرف اختر مستان
تا هیچ کس از قافله در راه نماند
شرط است که مستانه رود رهبر مستان
از باطن صاف می گلرنگ حذر کن
بر سنگ به بازیچه مزن گوهر مستان
شیرازه جمعیت ما موج شراب است
بی باده شود زیر و زبر دفتر مستان
گر افسر شاهان بود از لعل گرانسنگ
از باده گلرنگ بود افسر مستان
صائب صفت گوهر مستان چه ضرورست؟
از سینه دریاست عیان گوهر مستان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با درد بود صاف دل ساغر مستان
نخوت نفروشد به خزف گوهر مستان
هوش مصنوعی: دل صاف و بی‌آلایش هرگز به چیزهای بی‌ارزش و سطحی همچون خاک و خرافات خود را نمی‌فروشد، چرا که در برابر عشق واقعی و زیبایی‌های معنوی، درد و رنج را تحمل می‌کند.
پروای کله گوشه خورشید ندارد
از ابر خورد آب، دماغ تر مستان
هوش مصنوعی: خورشید نگران گوشه‌های خود نیست و ابرها نمی‌توانند مانع تابش او شوند، مانند مستانی که با دماغی تر به خوشی‌های خود ادامه می‌دهند.
عقل است که در پرده ناموس حصاری است
پوشیده و پنهان نبود جوهر مستان
هوش مصنوعی: عقل چیزی است که در پس پرده‌ای از قوانین و حریم‌ها پنهان شده است و در واقع ماهیت واقعی آن مانند جوهر یک شراب، نمایان نیست.
خواهی که ترا عقل عسس بند نسازد
مگذار بورن پای خود از کشور مستان
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که عقل و فکر به دام نیفتد و تو را محدود نکند، باید از محیط‌های محدودکننده دور باشی و به سراغ جاهایی بروی که روح و ذهنت آزاد باشد.
کفاره همصحبتی زهد فروشان
آن است که هشیار نشینی بر مستان
هوش مصنوعی: دوستان زهدپرست، برای پرهیزکار بودنشان باید بهای همصحبتی با مستان را بپردازند؛ به این معنی که برای محافظت از خود و هشیاری، بهتر است از جوّ مستی و شیدایی دور بمانند و زیرکی داشته باشند.
روزی که ز خم جام هلالی به در آید
طالع شود از برج شرف اختر مستان
هوش مصنوعی: روزی که طلوع ماه از خم جامی به بیرون بیاید، خوش شانسی از موقعیت برج شرف به زندگی افرادی که اهل عیش و نوش هستند، وارد می‌شود.
تا هیچ کس از قافله در راه نماند
شرط است که مستانه رود رهبر مستان
هوش مصنوعی: برای اینکه هیچ‌کس از گروه در مسیر عقب نماند، لازم است که رهبر با شور و حال و با انگیزه حرکت کند.
از باطن صاف می گلرنگ حذر کن
بر سنگ به بازیچه مزن گوهر مستان
هوش مصنوعی: از درون پاک و خالص گلرنگ دوری کن، زیرا بر روی سنگی که بازیچه است، جواهر مستان را نگذارید.
شیرازه جمعیت ما موج شراب است
بی باده شود زیر و زبر دفتر مستان
هوش مصنوعی: جمعیت ما به مانند جریانی از شراب است و اگر این باده نباشد، زندگی و حال ما به هم می‌ریزد و نظم و ترتیب‌مان از بین می‌رود.
گر افسر شاهان بود از لعل گرانسنگ
از باده گلرنگ بود افسر مستان
هوش مصنوعی: اگر تاج شاهان از سنگ‌های قیمتی ساخته شده باشد، از شراب رنگین و خوشبو نیز می‌توان به عنوان تاج مستان یاد کرد.
صائب صفت گوهر مستان چه ضرورست؟
از سینه دریاست عیان گوهر مستان
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و ارزشمند بودن آنچه درون انسان‌ها وجود دارد اشاره می‌کند. او می‌گوید که لازم نیست درباره صفات و ویژگی‌های خوب کسانی که شگفت‌انگیزند صحبت کنیم؛ زیرا آن‌ها همانند دریا، عمیق و پر از گوهرهای درخشان‌اند که به راحتی قابل مشاهده نیستند. در واقع، ارزش واقعی این افراد در عمق وجود آن‌ها نهفته است.