گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۱۰

افشان خال بر رخ آن دلربا ببین
در روز اگر ستاره ندیدی بیا ببین
با غیر التفات نماید به رغم من
در مدعی نظر کن و در مدعا ببین
بیمار را چو پرسش بیمار رسم نیست
گاهی به چشم خویشتن از چشم ما ببین
تا کی توان به مردم بیگانه شد طرف؟
گاهی به سهو هم طرف آشنا ببین
با قامت تو سرو به دعوی برآمده است
ترکیب را نظر کن و اندام را ببین!
صائب حریف آه ندامت نمی شوی
در ابتدا به عاقبت کارها ببین

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افشان خال بر رخ آن دلربا ببین
در روز اگر ستاره ندیدی بیا ببین
هوش مصنوعی: به زیبایی و جلوه صورت دلبر نگاه کن، اگر در روز نتوانستی ستاره‌ای ببینی، حالا بیا و زیبایی او را تماشا کن.
با غیر التفات نماید به رغم من
در مدعی نظر کن و در مدعا ببین
هوش مصنوعی: او بدون توجه به من، به دیگری می‌نگرد، در حالی که من در ادعای خود به چیزی می‌اندیشم که او باید به آن توجه کند.
بیمار را چو پرسش بیمار رسم نیست
گاهی به چشم خویشتن از چشم ما ببین
هوش مصنوعی: هنگامی که از حال بیمار می‌پرسی، طبیعی نیست که خود او را از نزدیک ببینی. گاهی بهتر است به جای دیدن او، از دیدگاه خودت به او نگاه کنی.
تا کی توان به مردم بیگانه شد طرف؟
گاهی به سهو هم طرف آشنا ببین
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی به دیگران وادار شوی؟ گاهی حتی به اشتباه هم می‌توان کسی را که آشناست دید.
با قامت تو سرو به دعوی برآمده است
ترکیب را نظر کن و اندام را ببین!
هوش مصنوعی: با زیبایی و قامت تو، سرو نیز به خود می‌بالد و به خاطر تو به رقابت برخاسته است. به ترکیب و زیبایی‌ات نگاه کن و اندام زیبا و دل‌انگیزت را ببین!
صائب حریف آه ندامت نمی شوی
در ابتدا به عاقبت کارها ببین
هوش مصنوعی: دوست من، اول به عواقب کارهای خود دقت کن و از احساس پشیمانی دوری کن.