گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۱

ز کوه غم دل و دست گشاده را غم نیست
که سنگ، بار نگردد به دل فلاخن را
دلیل جوهر ذاتی است با ضعیفان خلق
که تیغ تیز رباید ز خاک سوزن را
نکرده سیر دل و چشم خوشه چینان را
به خانه نقل مکن زینهار خرمن را
گناه ماست شب وصل اگر بود کوتاه
کند به موسم حج کعبه جمع دامن را
به کفر و دین شده ام از صفای دل یکرنگ
که رنگ ظرف بود آبهای روشن را
میان قهر خدا و عدو مشو حایل
به انتقام الهی گذار دشمن را
چنان ز چشم بد خاکیان هراسانم
که میل می کشم از آه، چشم روزن را
کشید هر که ز خصم انتقام خود صائب
ز انتقام خدا امن کرد دشمن را
مکن دلیر نگاه آن بیاض گردن را
به تیره شب مکن اندوده صبح روشن را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز کوه غم دل و دست گشاده را غم نیست
که سنگ، بار نگردد به دل فلاخن را
هوش مصنوعی: از کوه غم، دل و دستانی که گره زده‌اند، نگران نیستند، چون سنگ، بار سنگینی را روی دل نمی‌گذارد.
دلیل جوهر ذاتی است با ضعیفان خلق
که تیغ تیز رباید ز خاک سوزن را
هوش مصنوعی: جوهر و ماهیت اصلی چیزی به ضعف و ناتوانی افراد وابسته است، به طوری که در هنگام نیاز، می‌تواند از اجسام کوچک و بی‌ارزش چیزهای بزرگ و مهمی بسازد.
نکرده سیر دل و چشم خوشه چینان را
به خانه نقل مکن زینهار خرمن را
هوش مصنوعی: دل و چشم خوشه چینی که سیر نشده‌اند، را به خانه نبر و خرمن را حفظ کن.
گناه ماست شب وصل اگر بود کوتاه
کند به موسم حج کعبه جمع دامن را
هوش مصنوعی: ما در شب وصال، که باید طولانی و شگفت‌انگیز باشد، کوتاهی کرده‌ایم. این کمبود، همچون حجاجی است که در موسم حج، دامن خود را جمع می‌کند و از زیارت کعبه بازمی‌ماند.
به کفر و دین شده ام از صفای دل یکرنگ
که رنگ ظرف بود آبهای روشن را
هوش مصنوعی: از صفای دل و یکرنگی‌ام، بی‌توجه به کفر و دین، شده‌ام مثل آبی که در ظروف شفاف قرار گرفته است، در واقع رنگ و بو را از خود ظرف می‌گیرد.
میان قهر خدا و عدو مشو حایل
به انتقام الهی گذار دشمن را
هوش مصنوعی: در میان خشم خدا و دشمن، خود را واسطه قرار نده و مانع مجازات الهی نشو.
چنان ز چشم بد خاکیان هراسانم
که میل می کشم از آه، چشم روزن را
هوش مصنوعی: به شدت از نگاه بد انسان‌ها می‌ترسم، به همین خاطر از عمق دل و با ناامیدی به روزنه‌ای امید نگاه می‌کنم.
کشید هر که ز خصم انتقام خود صائب
ز انتقام خدا امن کرد دشمن را
هوش مصنوعی: هر کس که از دشمن خود انتقام می‌گیرد، صائب، با انتقام خداوند دشمن را در امان قرار داده است.
مکن دلیر نگاه آن بیاض گردن را
به تیره شب مکن اندوده صبح روشن را
هوش مصنوعی: به چشمانت اجازه نده که زیبایی آن گردن سفید را در تاریکی شب نادیده بگیرد و صبح روشنی را که در پیش است، تحت تأثیر قرار نده.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۴۱ به خوانش عندلیب