غزل شمارهٔ ۶۳۹۶
موقوف انقطاع بود اتصال من
از خود گسستن است کمند غزال من
چون ساز، گوشمال مرا ساز می کند
در ترک گوشمال بود گوشمال من
آبی که نیست در جگرم می کند سبیل
ریحان همیشه تازه بود در سفال من
در روز حشر شسته بود پاک، نامه ها
گر نم برون دهد عرق انفعال من
سرشته خیال من از خواب نگسلد
رحم است بر کسی که شود هم خیال من
بر گوهرم غبار یتیمی فزون شود
چندان که چرخ بیش دهد خاکمال من
از من فراغبال درین بوستان مجو
کز نقش، سبزه ته سنگ است بال من
با صد هزار عقده چو سروم گشاده روی
کلفت می رسد به کسی از ملال من
صائب چو مار سرزده پیچم به خویشتن
موری اگر به سهو شود پایمال من
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
موقوف انقطاع بود اتصال من
از خود گسستن است کمند غزال من
هوش مصنوعی: رابطهٔ من به حالتی وابسته است که باید از خودم فاصله بگیرم، چرا که این فاصله یک دام برای من است.
چون ساز، گوشمال مرا ساز می کند
در ترک گوشمال بود گوشمال من
هوش مصنوعی: وقتی ساز میزنم، مانند گوشمالی است که به من میدهد، و در واقع خودت را از این گوشمالی بینصیب نگذار.
آبی که نیست در جگرم می کند سبیل
ریحان همیشه تازه بود در سفال من
هوش مصنوعی: آبی که در وجودم نیست، باعث میشود سبیل ریحان همیشه در گلدان من تازه و زیبا به نظر برسد.
در روز حشر شسته بود پاک، نامه ها
گر نم برون دهد عرق انفعال من
هوش مصنوعی: در روز قیامت، اگر نامهها به صورت پاک و روشن بیرون آورده شوند، من از عرق شرم و تاثیری که بر من گذاشته خواهد شد، مستأصل و نگران خواهم بود.
سرشته خیال من از خواب نگسلد
رحم است بر کسی که شود هم خیال من
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که خیال و افکار من به خواب و آرامش گره خوردهاند و هیچ چیزی نمیتواند آن را به هم بزند. همچنین بر کسی که با من تخیل و افکار مشترکی دارد رافت و رحمت نازل میشود. به عبارت دیگر، کسی که در دنیای خیالم همراه من باشد، نشانهای از محبت و لطف را به همراه دارد.
بر گوهرم غبار یتیمی فزون شود
چندان که چرخ بیش دهد خاکمال من
هوش مصنوعی: من بر روی جواهر خود غبار یتیمی را حس میکنم، به طوری که زمانه به من بیشتر از این زخم میزند و بر درد من میافزاید.
از من فراغبال درین بوستان مجو
کز نقش، سبزه ته سنگ است بال من
هوش مصنوعی: از من انتظار خوشی و راحتی در این باغ نداشته باش، زیرا چمنزار به خاطر سنگ مشکلاتی که زیر آن است، نمیتواند پرواز من را ببیند.
با صد هزار عقده چو سروم گشاده روی
کلفت می رسد به کسی از ملال من
هوش مصنوعی: با انبوهی از دلگیرىها و ناراحتیها، وقتی که خودم را باز میکنم و به دیگران مینمایم، هیچکس به درد و رنج من توجه نمیکند.
صائب چو مار سرزده پیچم به خویشتن
موری اگر به سهو شود پایمال من
هوش مصنوعی: صائب میگوید که من مانند ماری هستم که به خود میپیچم. اگر مورچهای به طور ناخواسته بر روی من پا بگذارد، چه بسا که احساس ناراحتی کنم.