غزل شمارهٔ ۶۳۹۲
دایم به یک قرار بود مشت خار من
چون آشیان خوش است خزان و بهار من
گرد یتیمی گهر آفرینشم
بر هیچ دیده بار نباشد غبار من
از ابر، تخم سوخته افسرده تر شود
مرهم چه می کند جگر داغدار من
بر روی هم گذاشته ام دست چون صدف
گوهر شود یتیم ز جیب و کنار من
چون عقده های آبله از پاک گوهری
موقوف زخم خار بود نوبهار من
خوابم بود به دولت بیدار همعنان
بر راه کبک خنده زند کوهسار من
کشتی در آب گوهر من کار می کند
دریا ترست از گهر آبدار من
صائب مرا به باغ و بهار احتیاج نیست
باغ و بهار من بود از خارخار من
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دایم به یک قرار بود مشت خار من
چون آشیان خوش است خزان و بهار من
هوش مصنوعی: همیشه در یک وضعیت ثابت قرار داشتم؛ درد و مشکلاتم مثل خاری در دست به نظر میرسید، اما خانهام همچنان زیباست و چه در فصل خزان و چه در بهار، زیبایی و آرامش دارد.
گرد یتیمی گهر آفرینشم
بر هیچ دیده بار نباشد غبار من
هوش مصنوعی: غبار ناشی از یتیمی و تنهایی من هیچ تأثیری بر زیبایی و روشنایی وجودم ندارد.
از ابر، تخم سوخته افسرده تر شود
مرهم چه می کند جگر داغدار من
هوش مصنوعی: اگر عواطف و دردهای من مثل ابر بخار شود و در نهایت از بین برود، درمانی برای سینهی داغدارم باقی نمیماند.
بر روی هم گذاشته ام دست چون صدف
گوهر شود یتیم ز جیب و کنار من
هوش مصنوعی: دستهایم را بر هم نهادهام تا مانند صدفی که گوهر درونش را به دنیا میآورد، نتیجهای ارزشمند و زیبا ایجاد کنم؛ مگر اینکه بیسرپرست و بیپناه از جیب و کنار من بماند.
چون عقده های آبله از پاک گوهری
موقوف زخم خار بود نوبهار من
هوش مصنوعی: چون زخمهای آبله شبیه به پاکی و زیبایی یک گوهر هستند، این نشان میدهد که رنجها و دردها باعث شدهاند تا زیبایی و شکوفایی بهار من به تعویق بیفتد.
خوابم بود به دولت بیدار همعنان
بر راه کبک خنده زند کوهسار من
هوش مصنوعی: در حالی که خواب بودم، به خاطر خوشحالی بیدار شدم و در مسیر حرکت، مانند کبکی که بر فراز کوهها میخندد، احساس شادابی و نشاط کردم.
کشتی در آب گوهر من کار می کند
دریا ترست از گهر آبدار من
هوش مصنوعی: کشتی من در آب کار میکند و به دریا میگوید که از درخشش و زیبایی گوهر من بترسد.
صائب مرا به باغ و بهار احتیاج نیست
باغ و بهار من بود از خارخار من
هوش مصنوعی: به من باغ و بهار نیازی نیست، زیرا زیبایی و نشاط آنها در وجود خودم نهفته است. من خودم یک دنیای پر از گلها و زیباییها دارم، حتی اگر درونم پر از خاری باشد.