گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۹۰

یک دل نشد گشاده ز گفت و شنید من
با هیچ قفل راست نیامد کلید من
در سنگ از شرار و شرر می دهم خبر
افلاک یک ستاره ندارد به دید من
با تیغ پاک کرده ام اینجا حساب خود
از خاک، روی شسته برآید شهید من
مردان هزار فوج ز همت شکسته اند
غافل مباش از سپه ناپدید من
ابر سیاه، پرده سیلاب فتنه است
ایمن مشو ز آفت چشم سفید من
این آن غزل که گفت مسیحای زنده دل
کاین خلق نیست در خور گفت و شنید من

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک دل نشد گشاده ز گفت و شنید من
با هیچ قفل راست نیامد کلید من
هوش مصنوعی: دل من هیچ وقت نتوانسته است با صحبت‌ها و شنیدنی‌ها باز شود، زیرا هیچ کلیدی نتوانسته قفل آن را باز کند.
در سنگ از شرار و شرر می دهم خبر
افلاک یک ستاره ندارد به دید من
هوش مصنوعی: من از آتش و جرقه‌های خود در سنگ خبر می‌دهم که در آسمان حتی یک ستاره هم به چشم من نمی‌آید.
با تیغ پاک کرده ام اینجا حساب خود
از خاک، روی شسته برآید شهید من
هوش مصنوعی: با تیغی که دستم است، حساب و کتابم را از دنیای مادی و خاکی پاک کرده‌ام؛ وقتی که روی خود را شستم، حقیقت من و دلم آشکار می‌شود.
مردان هزار فوج ز همت شکسته اند
غافل مباش از سپه ناپدید من
هوش مصنوعی: مردان زیادی از جهت تلاش و اراده کوتاه آمده‌اند، اما تو مراقب باش که از نیروی پنهان من غافل نشوی.
ابر سیاه، پرده سیلاب فتنه است
ایمن مشو ز آفت چشم سفید من
هوش مصنوعی: ابر سیاه نشان‌دهنده‌ی بروز مشکلات و فتنه‌هاست. از این رو، نباید به آرامش ظاهری دل خوش کرد، زیرا ممکن است چشم سفید من، که نماد خطر یا آسیب‌پذیری است، به تو آسیب برساند.
این آن غزل که گفت مسیحای زنده دل
کاین خلق نیست در خور گفت و شنید من
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که این غزل، سخنی است که مسیحای زنده‌دل بیان کرده و نشان می‌دهد که این مردم لایق درک و فهم آن نیستند.

حاشیه ها

1394/08/21 19:11
احمد

بیچاره این هم که کلیدش کار نمیکنه
انگار کلا از همون قدیما کلید کار ساز نبوده
فردوسی هم میگه
چو خورشید تابنده شد ناپدید
در حجره بستند و گم شد کلید

1394/08/21 21:11
یکی از ناشناسان

آقای روحانی بی تردید از خویشان و یا از اعقاب این آقای صایب تبریزی بوده است.