گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۸۱

دل از گناه پاک چو دارالسلام کن
خاک سیاه بر سر مینا و جام کن
چون برق، ذوق باده بود پای در رکاب
عیش مدام خواهی، ترک مدام کن
خواهی چو شعله چشم و چراغ جهان شوی
در پیش پای هر خس و خاری قیام کن
آب حیات در ظلمات است، زینهار
مانند شمع در دل شبها قیام کن
چون سرو پا به دامن آزادگی بکش
آنگاه در بهشت فراغت خرام کن
در زیر زلف یأس بود چهره امید
هر جا دلت فرود نیاید مقام کن
آب حیات دولت فانی است نام نیک
این دولت دو روزه خود مستدام کن
هر چند ناله تو کند دانه را سپند
ای مرغ خوش نوا، حذر از چشم دام کن
ما خون گرم خویش حلال تو کرده ایم
خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن
بزم شراب، بی مزه بوسه ناقص است
پیش آی و عیش ناقص ما را تمام کن
خواهی که بر رخ تو در فیض وا شود
چون صائب اقتدا به حدیث و کلام کن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از گناه پاک چو دارالسلام کن
خاک سیاه بر سر مینا و جام کن
هوش مصنوعی: دل خود را از گناه پاک کن و به آرامش برسان. به مینا و جام، خاک سیاه بریز و آن‌ها را دور بینداز.
چون برق، ذوق باده بود پای در رکاب
عیش مدام خواهی، ترک مدام کن
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای از لذت و شادی حیات بهره‌مند شو که همچون رعد و برق احساس نشاط کنی. اگر می‌خواهی همیشه در شادی و خوشی باشی، باید از چیزهایی که تو را به دردسر می‌اندازند و از خوشی دور می‌کنند دوری کنی.
خواهی چو شعله چشم و چراغ جهان شوی
در پیش پای هر خس و خاری قیام کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی همچون شعله‌ای درخشان و نورانی در زندگی‌ات بدرخشی، باید در برابر هر مانع و مشکلی که سر راهت قرار می‌گیرد، ایستادگی کنی و با قدرت و اراده پیش بروی.
آب حیات در ظلمات است، زینهار
مانند شمع در دل شبها قیام کن
هوش مصنوعی: آب حیات در تاریکی‌ها قرار دارد، پس ای کاش مانند شمعی در شب‌ها بایستی و مقاومت کنی.
چون سرو پا به دامن آزادگی بکش
آنگاه در بهشت فراغت خرام کن
هوش مصنوعی: وقتی به آزادی قدم نهادی، با آرامش و راحتی در بهشت زندگی کن و از آن لذت ببر.
در زیر زلف یأس بود چهره امید
هر جا دلت فرود نیاید مقام کن
هوش مصنوعی: زیر سایه زلف ناامیدی، چهره امید وجود دارد؛ هرجا که دل تو احساس راحتی و آرامش نکند، در آنجا اقامت نکن.
آب حیات دولت فانی است نام نیک
این دولت دو روزه خود مستدام کن
هوش مصنوعی: آب حیات، که باعث بقای دولت‌هاست، در واقع نام نیک و یاد خوب این حکومت کوتاه‌مدت است؛ بنابراین، سعی کن که این نام نیک را برای مدت بیشتری حفظ کنی.
هر چند ناله تو کند دانه را سپند
ای مرغ خوش نوا، حذر از چشم دام کن
هوش مصنوعی: هرچند که صدای تو می‌تواند دل‌ها را به درد بیاورد، ای مرغ خوش آواز، از نگاه تله‌ها دوری کن.
ما خون گرم خویش حلال تو کرده ایم
خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن
هوش مصنوعی: ما زندگی و زحمات خود را برای تو نثار کرده‌ایم؛ می‌خواهی آنها را در شیشه نگه‌داری یا در جام بریزی، به خودت بستگی دارد.
بزم شراب، بی مزه بوسه ناقص است
پیش آی و عیش ناقص ما را تمام کن
هوش مصنوعی: جشن و شادمانی ما بدون شراب، مثل بوسه‌ای ناتمام است. بیا و لذت ناقص ما را کامل کن.
خواهی که بر رخ تو در فیض وا شود
چون صائب اقتدا به حدیث و کلام کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که زیبایی‌ات در زیر نور محبت آشکار شود، باید از سخنان حکیمانه و آموزنده پیروی کنی.