غزل شمارهٔ ۶۳۷۸
یا حلقه ارادت ساغر به گوش کن
یا عاقلانه ترک در می فروش کن
چون می درین دو هفته که محبوس این خمی
سرجوش زندگانی خود صرف جوش کن
بسیار نازک است سخن های عاشقان
بگذار گوش را و سرانجام هوش کن
چون صبح در پیاله زرین آفتاب
خونابه ای که می دهد ایام نوش کن
از بی قراری تو جهان است پر خروش
این بحر را به لنگر تمکین خموش کن
زان پیشتر که خرج کند گفتگو ترا
پهلو تهی ز صحبت این خودفروش کن
از روی تلخ توست چنین مرگ ناگوار
این زهر را به جبهه واکرده نوش کن
وصل گل از ترانه شب عندلیب یافت
زنهار در کمینگه شبها خروش کن
از نافه می توان به غزال ختن رسید
جان را فدای مردم پشمینه پوش کن
ساقی صبوح کرده ز میخان می رسد
صائب وداع صبر و دل و عقل و هوش کن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یا حلقه ارادت ساغر به گوش کن
یا عاقلانه ترک در می فروش کن
هوش مصنوعی: یا به عشق و ارادت خود ادامه بده و سراغ میگرفته را بگیر، یا با خردمندی تصمیم بگیر و از کار در برابر میفروش دوری کن.
چون می درین دو هفته که محبوس این خمی
سرجوش زندگانی خود صرف جوش کن
هوش مصنوعی: در این دو هفته، چون به خاطر این خم شراب محبوس شدهای، عمر خود را صرف به جوش آوردن زندگیات کن.
بسیار نازک است سخن های عاشقان
بگذار گوش را و سرانجام هوش کن
هوش مصنوعی: سخنان عاشقان بسیار لطیف و ظریف است. باید با دقت گوش دهید و در نهایت هوشیار باشید.
چون صبح در پیاله زرین آفتاب
خونابه ای که می دهد ایام نوش کن
هوش مصنوعی: زمانی که صبح طلوع میکند و نور خورشید در ظرفی طلایی میتابد، حواس خود را جمع کن و از زیباییهای زندگی بهرهمند شو.
از بی قراری تو جهان است پر خروش
این بحر را به لنگر تمکین خموش کن
هوش مصنوعی: از بی قراری تو، این دنیا از ناراحتی پر شده است. این دریا را به وسیله لنگر آرام کن تا ساکت شود.
زان پیشتر که خرج کند گفتگو ترا
پهلو تهی ز صحبت این خودفروش کن
هوش مصنوعی: قبل از آنکه برای گفتگو هزینه کنی، از صحبت با این دلالان خودفروش پرهیز کن و خود را از این صحبتها کنار بکش.
از روی تلخ توست چنین مرگ ناگوار
این زهر را به جبهه واکرده نوش کن
هوش مصنوعی: این مرگ دردناک از زهر تلخ تو نشأت میگیرد؛ این سم را به صورت آرام و به دور از وحشت بنوش.
وصل گل از ترانه شب عندلیب یافت
زنهار در کمینگه شبها خروش کن
هوش مصنوعی: گل در کنار ترانههای شبانگاهی بلبل به وصال رسید، مراقب باش که در کمین ابهام شبها فریاد بزند.
از نافه می توان به غزال ختن رسید
جان را فدای مردم پشمینه پوش کن
هوش مصنوعی: با خوشبو کردن فضایی که در آن زندگی میکنیم میتوان به زیبایی و لطافت موجودات دست پیدا کرد. بیتردید، باید برای رفاه و آسایش مردم در تلاش باشیم و آماده فدا کردن جان خود برای آنها باشیم.
ساقی صبوح کرده ز میخان می رسد
صائب وداع صبر و دل و عقل و هوش کن
هوش مصنوعی: ای ساقی، به زودی با می تازهای از میخانه میرسی. صائب، با این پیغام، از صبر و دل و عقل و هوش خود وداع میکند، پس آماده باش!
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1399/04/09 18:07
محمد ملکی
باسلام، به نظر می رسد در مصراع اول بیت اول به جای با باید یا باشد که معنای درست تری را متبادر میکند. که به نظر میرسد منظور صائب بزرگ نیز همان بوده ولی در اثر نگارش های مکرر به این صورت به ما رسیده ا سیا.