غزل شمارهٔ ۶۳۴۲
به هر چه رنگ کنی می شود سفید آخر
به جز سیاهی دل موی را خضاب مکن
به هر روش که فلک سیر می کند خوش باش
به سیل، دشمنی ای خانمان خراب مکن
نگشته است ز کام جهان کسی سیراب
ز خود سفر پی هر موجه سراب مکن
هر آنچه با تو نیاید به آن جهان صائب
ازین بساط فریبنده انتخاب مکن
نظر دلیر به رخسار آفتاب مکن
دلی که نیست ترا در بساط، آب مکن
چو رشته تا نزنی دست در میان گهر
چو تنگ حوصلگان ترک پیچ و تاب مکن
درین محیط اثر تا بود ز ناخن موج
ز تنگی دل خود شکوه چون حباب مکن
بدار دست ز اصلاح دل چو شد بی درد
گلی که نیست در او نکهتی گلاب مکن
غبار غم ز دل خلق شستن آسان نیست
شکایت از دهن تلخ چون شراب مکن
زمین قلمرو سیلاب حادثات بود
درین قلمرو سیلاب فتنه خواب مکن
چه حاجت است به سربار، بار سنگین را؟
زیاده غفلت خود از شراب ناب مکن
هر آن نفس که ز دل برنیاید از سر درد
ز زندگانی خود آن نفس حساب مکن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هر چه رنگ کنی می شود سفید آخر
به جز سیاهی دل موی را خضاب مکن
هوش مصنوعی: هر چیزی را که رنگ کنی، در نهایت سفید میشود، اما دل سیاه را نمیتوان تغییر داد؛ بنابراین موهایت را رنگ نکن.
به هر روش که فلک سیر می کند خوش باش
به سیل، دشمنی ای خانمان خراب مکن
هوش مصنوعی: به هر طریقی که زندگی پیش میرود، شاد باش و مانند سیل رفتار کن، اما دشمنی نکن که به خانه و زندگی دیگران آسیب برسانی.
نگشته است ز کام جهان کسی سیراب
ز خود سفر پی هر موجه سراب مکن
هوش مصنوعی: هیچکس از خوشیهای دنیا سیراب نشده است؛ بنابراین در هر سفری به دنبال حقیقت نباش و فریب ظواهر را نخور.
هر آنچه با تو نیاید به آن جهان صائب
ازین بساط فریبنده انتخاب مکن
هوش مصنوعی: هر چیزی که با تو همراه نباشد و به درد تو نخورد، از این دنیا فریبنده انتخاب نکن.
نظر دلیر به رخسار آفتاب مکن
دلی که نیست ترا در بساط، آب مکن
هوش مصنوعی: به چهره آفتاب نگاه نکن، ای دلیر! زیرا اگر دل و جرأتی نداری، خود را در دشواری ننداز.
چو رشته تا نزنی دست در میان گهر
چو تنگ حوصلگان ترک پیچ و تاب مکن
هوش مصنوعی: وقتی به چیزی که برایت ارزشمند است نزدیک میشوی، نباید بیدلیل و بیهدف آن را دستکاری کنی یا به هم بریزی. بهتر است با دقت و احتیاط عمل کنی و فکری به حال آن بگذاری تا نتیجه بهتری بگیری.
درین محیط اثر تا بود ز ناخن موج
ز تنگی دل خود شکوه چون حباب مکن
هوش مصنوعی: در این فضا تا زمانی که اثر وجود دارد، به خاطر تنگی دل خود، مثل حباب شکایت نکن و نگو که چه بر من گذشته است.
بدار دست ز اصلاح دل چو شد بی درد
گلی که نیست در او نکهتی گلاب مکن
هوش مصنوعی: اگر دل به درد نیفتاده باشد، اصلاحش نکن؛ زیرا مانند گلی است که در آن هیچ عطری وجود ندارد و نباید با گلاب آغشته شود.
غبار غم ز دل خلق شستن آسان نیست
شکایت از دهن تلخ چون شراب مکن
هوش مصنوعی: پاک کردن غم از دل مردم کار آسانی نیست. پس از دهان خود به تلخی شکایت نکن، مانند شراب.
زمین قلمرو سیلاب حادثات بود
درین قلمرو سیلاب فتنه خواب مکن
هوش مصنوعی: زمین محل وقوع حوادث و رویدادهای ناگهانی است؛ در این محیط پر از مشکلات و آشفتگیها، هرگز غفلت نکن و بیدار باش.
چه حاجت است به سربار، بار سنگین را؟
زیاده غفلت خود از شراب ناب مکن
هوش مصنوعی: چرا باید به خودت زحمت و بار سنگین اضافه کنی؟ بیشتر از حد نیاز خودت را در غفلت از لذت واقعی زندگی غرق نکن.
هر آن نفس که ز دل برنیاید از سر درد
ز زندگانی خود آن نفس حساب مکن
هوش مصنوعی: هر وقتی که نفسی از دل خارج میشود و از درد ناشی از زندگی میباشد، آن نفس را به حساب نیاور.

صائب