گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۴۱

به رنگ سرو درین باغ زندگانی کن
بریز بار ز خود، ترک شادمانی کن
گرت هواست که در وصل آفتاب رسی
درین ریاض چو شبنم نظرچرانی کن
مگر به میوه بی خار بارور گردی
شکوفه وار به هر خار زرفشانی کن
حریف داغ عزیزان نمی شود جگرت
تلاش مرگ در ایام زندگانی کن
خمار باده به اندازه نشاط بود
به قدر حوصله درد شادمانی کن
ز خامشی دهن غنچه گلستان گردید
درین بساط سرانجام بی زبانی کن
چو جان ز جسم تو بی اختیار خواهد رفت
به اختیار چو پروانه جانفشانی کن
تو چون ز مصلحت خویش نیستی آگاه
ملایمت به بلاهای آسمانی کن
مده ز دست ترازوی عدل را صائب
به هر که با تو گرانی کند، گرانی کن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به رنگ سرو درین باغ زندگانی کن
بریز بار ز خود، ترک شادمانی کن
هوش مصنوعی: به رنگ زیبای سرو در این باغ زندگی بپرداز و از خودت هر چه که هست را ببخش، شادی را فراموش کن و به استقبال زندگی برو.
گرت هواست که در وصل آفتاب رسی
درین ریاض چو شبنم نظرچرانی کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به ارتباط و نزدیکی با نور و روشنایی برسی، مانند شبنم در باغی زیبا، با دقت و ظرافت به اطرافت نگاه کن.
مگر به میوه بی خار بارور گردی
شکوفه وار به هر خار زرفشانی کن
هوش مصنوعی: تا وقتی که به میوه‌ی بدون خار برسیدی، مانند شکوفه‌ای درخشان، بر هر خار که بود، شکوفا و پربار شو.
حریف داغ عزیزان نمی شود جگرت
تلاش مرگ در ایام زندگانی کن
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی که در عشق و محبت دچار مشکل می‌شود، نمی‌تواند از دردی که به دل عزیزان خود بریزد، شکایت کند. به آن اشاره می‌کند که باید در زندگی با تمام وجود تلاش کرد و از فرصتی که در اختیار داریم بهره ببریم، حتی اگر این تلاش منجر به خطر یا چالش شود.
خمار باده به اندازه نشاط بود
به قدر حوصله درد شادمانی کن
هوش مصنوعی: مستی حاصل از شراب، به اندازه‌ای است که نشاط را به وجود می‌آورد، پس با توجه به ظرفیت خود، برای شادی و خوشی تلاش کن.
ز خامشی دهن غنچه گلستان گردید
درین بساط سرانجام بی زبانی کن
هوش مصنوعی: از سکوت و خاموشی، لب غنچه برای گلستان باز شد. در این شرایط، نهایتاً به بی‌زبانی و بی‌کلامی اشاره کن.
چو جان ز جسم تو بی اختیار خواهد رفت
به اختیار چو پروانه جانفشانی کن
هوش مصنوعی: وقتی که جانت از جسمت بی‌خبر و بدون اراده جدا می‌شود، مثل پروانه که عاشقانه جان می‌دهد، با اختیار و انتخاب خودت قربانی کن.
تو چون ز مصلحت خویش نیستی آگاه
ملایمت به بلاهای آسمانی کن
هوش مصنوعی: تو از وضعیت خود آگاه نیستی، پس به مشکلات و سختی‌های زندگی با نرمی و ملایمت برخورد کن.
مده ز دست ترازوی عدل را صائب
به هر که با تو گرانی کند، گرانی کن
هوش مصنوعی: ترازوی عدالت را از دست نگذار. اگر کسی با تو بدی کند، تو هم به او پاسخ بده و برخودش سخت بگیر.