غزل شمارهٔ ۶۳۲۲
مرا که دست به خواب است وقت گل چیدن
چه دل گشایدم از گرد باغ گردیدن؟
نظر ز روی تو خورشید برنمی دارد
اگر چه خوب تر از خود نمی توان دیدن
دو شیوه است گل و نرگس ریاض بهشت
شنیدن و نشنیدن، ندیدن و دیدن
بپوش چشم ز اوضاع روزگار که نیست
لباس عافیتی به ز چشم پوشیدن
ریاض حسن ترا دورباش حاجت نیست
که دست می رود ازکار، وقت گل چیدن
مخند هرزه که از عمر صبح روشن شد
که تیغ رشته عمرست هرزه خندیدن
توان ز غره آغاز کارها صائب
به روشنایی دل، سلخ عاقبت دیدن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا که دست به خواب است وقت گل چیدن
چه دل گشایدم از گرد باغ گردیدن؟
هوش مصنوعی: من که در خواب هستم و توجهی به واقعیت ندارم، در چه زمانی میتوانم از زیبایی گلچیدن لذت ببرم و از گشت و گذار در باغ شاداب شوم؟
نظر ز روی تو خورشید برنمی دارد
اگر چه خوب تر از خود نمی توان دیدن
هوش مصنوعی: اگرچه خورشید تابان زیباست، اما وقتی به چهرهٔ تو نگاه میکنم، نمیتوانم چیزی زیباتر از تو ببینم.
دو شیوه است گل و نرگس ریاض بهشت
شنیدن و نشنیدن، ندیدن و دیدن
هوش مصنوعی: در بهشت دو راه وجود دارد: یکی این که زیباییهای گل و نرگس را بشنویم و دیگری این که نه تنها بشنویم، بلکه خودمان آنها را ببینیم.
بپوش چشم ز اوضاع روزگار که نیست
لباس عافیتی به ز چشم پوشیدن
هوش مصنوعی: چشمپوشی از وضعیتهای روزگار میتواند انسان را از مشکلات و دردسرها دور کند، زیرا هیچ چیز بهتر از این نیست که خود را از نگاه کردن به این اوضاع نامناسب محافظت کنیم.
ریاض حسن ترا دورباش حاجت نیست
که دست می رود ازکار، وقت گل چیدن
هوش مصنوعی: لازم نیست برای به دست آوردن زیباییهای تو به زحمت بیفتم، چون وقتی زمان چیدن گلهاست، دیگر نیازی به تلاش اضافی نیست.
مخند هرزه که از عمر صبح روشن شد
که تیغ رشته عمرست هرزه خندیدن
هوش مصنوعی: به کسی که بیجا میخندد و از زندگیاش بهرهای نمیبرد، توجه نکن. زیرا خندههای بیهوده به مانند تکهچوبی است که فقط عمر را هدر میدهد.
توان ز غره آغاز کارها صائب
به روشنایی دل، سلخ عاقبت دیدن
هوش مصنوعی: توانایی از اعتماد به نفس در آغاز کارها به دست میآید. با روشنی دل، در نهایت میتوان به نتیجهی خوبی دست یافت.

صائب