گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۲۱

خجل ز کوشش تدبیر بایدم بودن
اسیر پنجه تقدیر بایدم بودن
شکست جوهر دل را زیاده می سازد
چرا ز حاده دلگیر بایدم بودن؟
ز جستجو نشود جز غبار دل حاصل
چو نقش پای، زمین گیر بایدم بودن
زمان مهلت دور سپهر چندان نیست
که روز و شب بی تعمیر بایدم بودن
به هیچ سلسله مجنون من نمی سازد
ز پیچ و تاب به زنجیر بایدم بودن
درین زمانه که کردار، محض گفتارست
خموش چون لب شمشیر بایدم بودن
به خامشی دهم الزام همنشینان را
اگر به مجلس تصویر بایدم بودن
به خواب غفلت اگر عمر بگذرد زان به
که در کشاکش تعبیر بایدم بودن
نشد گشاده دلی از نوای من، تا چند
نسیم غنچه تصویر بایدم بودن؟
ز آستان قناعت قدم برون ننهم
ز زندگانی اگر سیر بایدم بودم
به پیش همچو خودی چون کمان نگردم خم
اگر نشانه صد تیر بایدم بودن
وصال را چه کنم با حجاب، کم داغی است
که خشک در قدح شیر بایدم بودن؟
نشد ز بخت جوان چون گشایش صائب
مراقب نفس پیر بایدم بودن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خجل ز کوشش تدبیر بایدم بودن
اسیر پنجه تقدیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: باید از تلاش برای تدبیر و برنامه‌ریزی خجالت‌زده باشم، زیرا بایستی اسیر سرنوشت و تقدیر خود باشم.
شکست جوهر دل را زیاده می سازد
چرا ز حاده دلگیر بایدم بودن؟
هوش مصنوعی: شکست خود به خود ارزش و عمق احساسات را بیشتر می‌کند. دلیل اینکه باید از سختی‌ها و دردهای دل دوری کنم چیست؟
ز جستجو نشود جز غبار دل حاصل
چو نقش پای، زمین گیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: از جستجو و تلاش، تنها غبار دل بر جای می‌ماند. همان‌طور که رد پای کسی بر زمین می‌ماند، باید در دنیا ماند و زندگی کرد.
زمان مهلت دور سپهر چندان نیست
که روز و شب بی تعمیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: مدت زمان عمر و فرصت در این دنیا بسیار کوتاه است و باید تلاش کنیم که هر روز و شب را به درستی و بدون نقصان سپری کنیم.
به هیچ سلسله مجنون من نمی سازد
ز پیچ و تاب به زنجیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: هیچ تربیتی قادر به تغییر ماهیت من نیست؛ زیرا باید در محدودیت‌ها و پیچیدگی‌ها بمانم و وفادار بمانم به آنچه که هستم.
درین زمانه که کردار، محض گفتارست
خموش چون لب شمشیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: در این دوران که عمل‌ها تنها به حرف‌ها محدود شده، باید مانند لب تیغ ساکت و آرام باشم.
به خامشی دهم الزام همنشینان را
اگر به مجلس تصویر بایدم بودن
هوش مصنوعی: اگر در کنار افرادی باشم که در سکوت قرار دارند، به آن‌ها نیاز دارم که خود را ملزم به سکوت کنند، زیرا می‌خواهم در جمعی که در آن حضور دارم، به تصویر و مفهوم خاصی دست یابم.
به خواب غفلت اگر عمر بگذرد زان به
که در کشاکش تعبیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: اگر زندگی را در خواب و بی‌توجهی بگذرانیم، بهتر است که در چالش‌ها و سختی‌ها به دنبال حقیقت و معنی زندگی باشیم.
نشد گشاده دلی از نوای من، تا چند
نسیم غنچه تصویر بایدم بودن؟
هوش مصنوعی: دلی روشن و خوش از آهنگ من نشد، برای چند بار دیگر باید تصویر غنچه را در ذهنم داشته باشم؟
ز آستان قناعت قدم برون ننهم
ز زندگانی اگر سیر بایدم بودم
هوش مصنوعی: من هرگز از دروازه قناعت خارج نخواهم شد و اگر روزی سیر و خوشبختی به سراغم بیاید، آن را پذیرا می‌شوم.
به پیش همچو خودی چون کمان نگردم خم
اگر نشانه صد تیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: اگر مانند کمان راست و استوار بایستم، حتی اگر با صد تیر هم هدف قرار بگیرم، به سمت یا خم نمی‌شوم.
وصال را چه کنم با حجاب، کم داغی است
که خشک در قدح شیر بایدم بودن؟
هوش مصنوعی: من با وجود حجاب و مانع چطور به وصال محبوب برسم؟ آیا باید تنها در حسرت و داغ عشق بمانم، مثل شیر که در ظرفی خشک شده است؟
نشد ز بخت جوان چون گشایش صائب
مراقب نفس پیر بایدم بودن
هوش مصنوعی: سرنوشت جوان به گونه‌ای نبود که خوشبختی و موفقیت را برای او رقم بزند، از این رو لازم است که مانند پیران، بر روی نفس و خواسته‌های خود تسلط داشته باشم و مراقب باشم.