گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۱۸

ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن
به شاخ گل ز ادب نیست آشیان کردن
چو بوی گل ز در بسته می رسد به مشام
چه لازم است تملق به باغبان کردن؟
دل تو نرم به افسون ما کجا گردد؟
که خط ترا نتوانست مهربان کردن
نهان چگونه کنم عشق را، که ممکن نیست
به پنبه آتش سوزنده را نهان کردن
ز عارفان نظربسته از جهان، آید
به چشم بسته نگهبانی جهان کردن
ز روزگار جوانی تو دلپذیرتری
ترا چگونه فراموش می توان کردن؟
دلی است نرم مرا چون طلای دست افشار
چرا به سنگ محک باید امتحان کردن؟
ز شوق مرحله پیمای عشق می آید
چو کبک کوه گرانسنگ را روان کردن
به کیمیای اثر می توان درین عالم
دو روزه هستی خود عمر جاودان کردن
به خون مرده بود نیشتر زدن صائب
به بی غمان، سخن عشق را بیان کردن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن
به شاخ گل ز ادب نیست آشیان کردن
هوش مصنوعی: برای این که بتوانیم از دور زیبایی گلستان را بگوییم، لازم است که با احتیاط و ادب به شاخ گل نزدیک شویم و در آنجا جا نگیریم.
چو بوی گل ز در بسته می رسد به مشام
چه لازم است تملق به باغبان کردن؟
هوش مصنوعی: وقتی عطر گل از در بسته به مشام می‌رسد، چه نیازی به چاپلوسی باغبان است؟
دل تو نرم به افسون ما کجا گردد؟
که خط ترا نتوانست مهربان کردن
هوش مصنوعی: دل تو چطور و با چه سحری می‌تواند تحت تأثیر قرار بگیرد؟ وقتی که خط تو هیچ‌گاه نتوانسته محبوبیت و محبت را در دل من ایجاد کند.
نهان چگونه کنم عشق را، که ممکن نیست
به پنبه آتش سوزنده را نهان کردن
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم عشق را پنهان کنم، در حالی که آتش سوزان را نمی‌توان با پنبه پنهان کرد؟
ز عارفان نظربسته از جهان، آید
به چشم بسته نگهبانی جهان کردن
هوش مصنوعی: از عارفانی که از دنیا چشم پوشیده‌اند، کسی می‌تواند با چشم بسته نیز مراقب جهان باشد و به درستی به آن رسیدگی کند.
ز روزگار جوانی تو دلپذیرتری
ترا چگونه فراموش می توان کردن؟
هوش مصنوعی: در روزهای جوانی، تو برای من بسیار دلنشینی و من چگونه می‌توانم تو را فراموش کنم؟
دلی است نرم مرا چون طلای دست افشار
چرا به سنگ محک باید امتحان کردن؟
هوش مصنوعی: دل من مثل طلای خالص و گوهر نادر است، چرا باید آن را با سنگ محک آزمایش کنم تا ارزشش را بسنجند؟
ز شوق مرحله پیمای عشق می آید
چو کبک کوه گرانسنگ را روان کردن
هوش مصنوعی: از شوق و عشق، آدمی مراحل را می‌گذراند و همانند کبکی، می‌تواند سختی‌های زندگی را پشت سر بگذارد و به سوی هدفش حرکت کند.
به کیمیای اثر می توان درین عالم
دو روزه هستی خود عمر جاودان کردن
هوش مصنوعی: با استفاده از تاثیرات و دستاوردهای خاص، می‌توان در این دنیای گذرا، عمر خود را به طور جاودانه و پایدار ساخت.
به خون مرده بود نیشتر زدن صائب
به بی غمان، سخن عشق را بیان کردن
هوش مصنوعی: صحبت کردن درباره عشق برای کسانی که نسبت به آن بی‌توجه هستند، همانند زخم زدن به فردی است که از دنیا رفته.