غزل شمارهٔ ۶۳۱۶
گشوده است در فیض رخنه دیوار
به باغبان چه ضرورست دردسر دادن؟
صدف ز دیده دریانژاد من دارد
ز ابر آب گرفتن، عوض گهر دادن
کمینه بازی مژگان خونفشان من است
عنان چو موج به دریای پر خط دادن
چو سایه سرو نهاده است سر به دنبالش
که یاد گیرد ازو پیچش کمر دادن
ترا که نامه بری هست چون فغان صائب
چه لازم است کتابت به نامه بر دادن؟
به رنگ بی جگران رگ به نیشتر دادن
بود به دشمن خونخوار خود جگر دادن
به قیمت گل و می ده اگر زری داری
که بهترین هنرهاست زر به زر دادن
گل سر سبد بوستان خلق من است
چو نخل سنگ بر سر خوردن و ثمر دادن
ز پرفشانیم ای شمع رو چه می تابی؟
به من نخست نبایست بال و پر دادن
چه طعن لغزش مستانه می زنی بر من؟
به من ز دور نبایست بیشتر دادن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گشوده است در فیض رخنه دیوار
به باغبان چه ضرورست دردسر دادن؟
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که وقتی خیری و برکتی به انسان رسیده و درهای فیض و نعمت باز شدهاند، دیگر چه نیازی به ناراحتی و دردسر است؟ اشاره به این دارد که در مواجهه با نعمتها و خوبیها، باید به راحتی و آسودگی برخورد کرد و از کسی خواسته نشود که نگرانی یا دردسری ایجاد کند.
صدف ز دیده دریانژاد من دارد
ز ابر آب گرفتن، عوض گهر دادن
هوش مصنوعی: صدف با چشمان من، که مانند دریا است، از ابر آب را جذب میکند، اما به جای اینکه لؤلؤیی بدهد، فقط آب میگیرد.
کمینه بازی مژگان خونفشان من است
عنان چو موج به دریای پر خط دادن
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای من مانند جویبار خون جاری میکند و وقتی که به حرکت در بیفتد، مانند امواج دریا به سختی قابل کنترل است.
چو سایه سرو نهاده است سر به دنبالش
که یاد گیرد ازو پیچش کمر دادن
هوش مصنوعی: درخت سرو به عنوان نماد زیبایی و استقامت، سر خود را پایین آورده و سایهاش را به زمین افکنده است. در این حالت، به گونهای در پی این است که از شکوه و زیباییاش الگو بگیرد و خود را با الهام از آن به رفتار و حرکاتی دلنشین و جذاب تبدیل کند.
ترا که نامه بری هست چون فغان صائب
چه لازم است کتابت به نامه بر دادن؟
هوش مصنوعی: ای کسی که مثل فریادی از نامهبر هستی، چرا نیازی به نوشتن نامه داری وقتی خودت اینقدر در انتقال پیام قوی هستی؟
به رنگ بی جگران رگ به نیشتر دادن
بود به دشمن خونخوار خود جگر دادن
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که وقتی انسان به دشمن خود، که خالی از رحم و مروت است، دست به کار ناجوانمردانهای بزند و به او اجازه دهد به دلخواهش رفتار کند، در واقع به خود آسیب میزند و به دشمن جریمهای تمام عیار میدهد.
به قیمت گل و می ده اگر زری داری
که بهترین هنرهاست زر به زر دادن
هوش مصنوعی: اگر زر و زیور داری، به جای آنکه فقط به زیباییها فکر کنی، هنر و مهارتهای خود را به نمایش بگذار. ارزش هنری و کارآمدی از طلا و جواهر هم بیشتر است.
گل سر سبد بوستان خلق من است
چو نخل سنگ بر سر خوردن و ثمر دادن
هوش مصنوعی: بهترین و زیباترین شکوفه در میان گلها، خالق من است. مانند نخیلی که با وجود اینکه بر سرش سنگ میافتد، باز هم میوه میدهد.
ز پرفشانیم ای شمع رو چه می تابی؟
به من نخست نبایست بال و پر دادن
هوش مصنوعی: ای شمع، چرا اینقدر میدرخشی و نور میافشانی؟ بهتر بود که اول به من فرصتی میدادی تا بال و پر بگیرم.
چه طعن لغزش مستانه می زنی بر من؟
به من ز دور نبایست بیشتر دادن
هوش مصنوعی: چه اهانتی از سر شادی و مستی به من میکنی؟ چرا از دور به من بیشتر از این آزار میرسانی؟

صائب