غزل شمارهٔ ۶۳۱۰
اگر چه خاک کند کشته از نظر پنهان
ز کشتگان تو شد خاک سر به سر پنهان
ز لفظ، معنی نازک برهنه تر گردد
کجا به زلف شود موی آن کمر پنهان؟
همیشه محو پریخانه سلیمان است
سری که شد ز خیال تو زیر پر پنهان
چنان که چشمه ز سنبل نهان شود، شده است
ز خوابهای پریشان مرا نظر پنهان
چو در نقاب رود حسن، ناامید مباش
که در شکوفه بود میوه های تر پنهان
مرا ز دیدن پنهان یار ظاهر شد
که کرده در دل او ناله ام اثر پنهان
گسستن است چو آخر مآل پیوستن
چه سود ازین که شود رشته در گهر پنهان؟
ز خانه چون مه شبگرد من برون آید
ز هاله ماه شود در ته سپر پنهان
مرا به قاصد و پیغام و نامه حاجت نیست
که از دلش به دلم می رسد خبر پنهان
ز خنده کردن رسوای غنچه شد معلوم
که زیر پوست نماند نشاط زر پنهان
اگر رسم به زمین بوس بیخودی چه عجب
که عمرهاست ز خود می کنم سفر پنهان
ز حرص، بال و پر جستجو برون آرد
اگر چه مور شود در دل شکر پنهان
ز چرب نرمی گردون فریب لطف مخور
که هست در دل این موم نیشتر پنهان
ز بوی سوختگی در میان بازارم
اگر شوم به دل سنگ چون شرر پنهان
ز چشم شور شود تلخ زندگی صائب
صدف ز بحر ازان می کند گهر پنهان
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر چه خاک کند کشته از نظر پنهان
ز کشتگان تو شد خاک سر به سر پنهان
هوش مصنوعی: اگرچه خاک کشتهها را از چشم دور میکند، اما تمام آنهایی که مردهاند در زیر خاک به طور کامل پنهان هستند.
ز لفظ، معنی نازک برهنه تر گردد
کجا به زلف شود موی آن کمر پنهان؟
هوش مصنوعی: با کلماتی زیبا و نرم، مفهوم احساسات عمیقتری بیان میشود، جایی که وقتی موی زلف به دور کمر پیچیده میشود، حقیقت و زیبایی پنهان بیشتر نمایان میشود.
همیشه محو پریخانه سلیمان است
سری که شد ز خیال تو زیر پر پنهان
هوش مصنوعی: سری که همیشه تحت تاثیر زیباییها و جاذبههای دیگران است، همواره در خیال و آرزوی نزدیک شدن به معشوقش به سر میبرد و از آن جدا نمیشود.
چنان که چشمه ز سنبل نهان شود، شده است
ز خوابهای پریشان مرا نظر پنهان
هوش مصنوعی: چنان که چشمهای از زیر گلهای سنبل پنهان میماند، نگاه من نیز از خوابهای آشفتهام دور شده و پنهان است.
چو در نقاب رود حسن، ناامید مباش
که در شکوفه بود میوه های تر پنهان
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی در پوشش پنهان میشود، ناامید نشوید، زیرا در زیر ظاهر، میوههای تازه و شکوفهها وجود دارند.
مرا ز دیدن پنهان یار ظاهر شد
که کرده در دل او ناله ام اثر پنهان
هوش مصنوعی: وقتی که یارم از دیدن من پنهان شد، اثر نالههای دلسوز من در دل او نمایان شد.
گسستن است چو آخر مآل پیوستن
چه سود ازین که شود رشته در گهر پنهان؟
هوش مصنوعی: اگر در انتهای کار پیوستن باشد، چرا از گسستن و جدا شدن چیزی حاصل است؟ چه فایدهای دارد که رشتهای به زیبایی و ارزشی در دل سنگ پنهان شود؟
ز خانه چون مه شبگرد من برون آید
ز هاله ماه شود در ته سپر پنهان
هوش مصنوعی: زمانی که من از خانه خارج میشوم، مانند ماهی در شب، به دور از نور ماه، در تاریکی پنهان میشوم.
مرا به قاصد و پیغام و نامه حاجت نیست
که از دلش به دلم می رسد خبر پنهان
هوش مصنوعی: نیازی به پیامآور و نامه ندارم؛ زیرا آنچه در دل اوست، بهراحتی به دل من منتقل میشود.
ز خنده کردن رسوای غنچه شد معلوم
که زیر پوست نماند نشاط زر پنهان
هوش مصنوعی: غنچه با خندهاش نشان داد که شادی و نشاط درونش پنهان نمانده و دیگر نمیتواند آن را مخفی کند.
اگر رسم به زمین بوس بیخودی چه عجب
که عمرهاست ز خود می کنم سفر پنهان
هوش مصنوعی: اگر بیهوده به زمین سجده کنم، چه عیبی دارد؟ چون مدتهاست که بدون مجهز بودن به خودم، سفرهای پنهانی را آغاز کردهام.
ز حرص، بال و پر جستجو برون آرد
اگر چه مور شود در دل شکر پنهان
هوش مصنوعی: اگرچه انسان بر اثر حرص و ولع خود به دنبال چیزهایی میرود، اما ممکن است در دل او خواستههای واقعی و ارزشمندی وجود داشته باشد که به راحتی قابل مشاهده نیستند.
ز چرب نرمی گردون فریب لطف مخور
که هست در دل این موم نیشتر پنهان
هوش مصنوعی: به خاطر نرم و لطیف بودن آسمان فریب نخور، زیرا در دل این موم، یک تکه تیز و خطرناک پنهان است.
ز بوی سوختگی در میان بازارم
اگر شوم به دل سنگ چون شرر پنهان
هوش مصنوعی: اگر در بازار بوی سوختگی را حس کنم، حتی اگر دل سنگی هم داشته باشم، مانند جرقهای پنهان درون خودم شعلهور میشوم.
ز چشم شور شود تلخ زندگی صائب
صدف ز بحر ازان می کند گهر پنهان
هوش مصنوعی: زندگی میتواند به دلیل حسد و چشمزخم تلخ شود، همانطور که صدفها با وجود سختیهایی که در دریا دارند، از آنجا گوهرهای زیبایی را پنهان میسازند.

صائب