گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۰۹

دل دو نیم بود ذوالفقار زنده دلان
که را بود جگر کارزار زنده دلان؟
چراغ روز بود، آفتاب عالمتاب
نظر به دیده شب زنده دار زنده دلان
ز سردمهری باد خزان نبازد رنگ
گل همیشه بهار عذار زنده دلان
گذشتن از دو جهان گام اولین باشد
به پای همت چابک سوار زنده دلان
نظر به نعمت الوان سیه نمی سازند
بود به خون دل خود مدار زنده دلان
ز بی نیازی همت نیاورند به چشم
اگر کنند و دعالم نثار زنده دلان
خزان مرده دلان گر بود ز بی برگی
ز برگریز بود نوبهار زنده دلان
ز بر گرفتن بارست و برفشاندن برگ
درین شکفته چمن برگ و بار زنده دلان
به بحر ناشده واصل، روان بود سیلاب
سکون مجو ز دل بی قرار زنده دلان
مبین به چشم حقارت، که سبزی فلک است
ز ریزش مژه اشکبار زنده دلان
سیاهی از دل شبهای تار می خیزد
چو صبح از نفس بی غبار زنده دلان
اگر ز سنگ بود میوه، پخته می گردد
ز گرمی نفس شعله بار زنده دلان
به جز گرفتن عبرت دگر غزالی نیست
درین قلمرو وحشت، شکار زنده دلان
برآورد ز گریبان آسمانها سر
سری که خاک شود در گذار زنده دلان
شبی که از سر غفلت به خواب صرف شود
چو خون مرده نیاید به کار زنده دلان
ز روشنی است که اهل سؤال بعد از مرگ
چراغ می طلبند از مزار زنده دلان
ز سیل حادثه صائب نمی شود هرگز
صدا بلند ز کوه وقار زنده دلان

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل دو نیم بود ذوالفقار زنده دلان
که را بود جگر کارزار زنده دلان؟
هوش مصنوعی: دل به دو نیم شده، همچون ذوالفقار (شمشیر امام علی) که فقط در دست دلیران است. چه کسی می‌تواند در نبردی که دلیران مجروحه را می‌سازد، جگر آن‌ها را محکم کند؟
چراغ روز بود، آفتاب عالمتاب
نظر به دیده شب زنده دار زنده دلان
هوش مصنوعی: در روز روشن، آفتاب تابان به دیده‌ی شب‌زنده‌داران علاقه‌مند است و به آن‌ها نگاه می‌کند.
ز سردمهری باد خزان نبازد رنگ
گل همیشه بهار عذار زنده دلان
هوش مصنوعی: باد سرد خزان نمی‌تواند رنگ گل‌های همیشه بهار را از بین ببرد، زیرا چهره‌ی شاداب و زنده‌ی دل‌ها همچنان پایدار است.
گذشتن از دو جهان گام اولین باشد
به پای همت چابک سوار زنده دلان
هوش مصنوعی: گام اول برای رسیدن به اهداف بزرگ، فراتر رفتن از محدودیت‌های دنیوی است و این نیازمند اراده قوی و شجاعت افرادی است که روحیه مثبتی دارند و نسبت به زندگی نگاه امیدوارانه‌ای دارند.
نظر به نعمت الوان سیه نمی سازند
بود به خون دل خود مدار زنده دلان
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که افرادی که از نعمت‌ها و زیبایی‌های گوناگون زندگی بهره‌مند هستند، به چیزهای سیاه و ناپسند نمی‌نگرند. بنابراین، با دلخوشی و شادابی زندگی را ادامه بدهند و نگذارند که زخم‌های دلشان، روح زندگی را از آن‌ها بگیرد.
ز بی نیازی همت نیاورند به چشم
اگر کنند و دعالم نثار زنده دلان
هوش مصنوعی: از روی نیاز و شوق، وقتی کسی به خوبی و بزرگی عمل کند، نیازی به دیده شدن ندارد. اگر هم کسی در حق او دعا کند، این دعا باید مخصوص دل‌های زنده و با صفا باشد.
خزان مرده دلان گر بود ز بی برگی
ز برگریز بود نوبهار زنده دلان
هوش مصنوعی: اگر پاییز بر دل‌های مرده باشد و به خاطر بی‌برگی رخ دهد، بهار برای دل‌های زنده و شاداب خواهد بود.
ز بر گرفتن بارست و برفشاندن برگ
درین شکفته چمن برگ و بار زنده دلان
هوش مصنوعی: برداشتن بار و افشاندن برگ‌ها در این چمن شکوفا، به زندگی شاداب و دل‌های زنده اشاره دارد.
به بحر ناشده واصل، روان بود سیلاب
سکون مجو ز دل بی قرار زنده دلان
هوش مصنوعی: به دریا نرسیده، جریان آب در حال حرکت است. برای دل‌های پر از اضطراب و زندگی، آرامش را جست‌وجو مکن.
مبین به چشم حقارت، که سبزی فلک است
ز ریزش مژه اشکبار زنده دلان
هوش مصنوعی: به خاطر نداشته باش که نگاه حقارت به خود بگیری، زیرا سبزی که در آسمان می‌بینی ناشی از اشک‌های خالص و زنده دلان است.
سیاهی از دل شبهای تار می خیزد
چو صبح از نفس بی غبار زنده دلان
هوش مصنوعی: تاریکی‌های دل شب‌های سیاه، مانند روشنایی صبح، از وجود افرادی که دلشان پاک و زنده است، برمی‌خیزد.
اگر ز سنگ بود میوه، پخته می گردد
ز گرمی نفس شعله بار زنده دلان
هوش مصنوعی: اگر میوه‌ها از سنگ ساخته شده بودند، باز هم با حرارت و گرمای نفس‌های پرشور انسان‌های زنده و روح‌شاد، به پختگی و نضج می‌رسند.
به جز گرفتن عبرت دگر غزالی نیست
درین قلمرو وحشت، شکار زنده دلان
هوش مصنوعی: در این دنیای وحشت‌آور، فقط می‌توان از درس عبرت گرفتن استفاده کرد و هیچ چیز دیگری وجود ندارد؛ جایی که تنها شکار دل‌های زنده است.
برآورد ز گریبان آسمانها سر
سری که خاک شود در گذار زنده دلان
هوش مصنوعی: از لابه‌لای آسمان‌ها، نگاهی به زمین انداخته می‌شود که زندگی دل‌ها را به خاموشی می‌کشاند.
شبی که از سر غفلت به خواب صرف شود
چو خون مرده نیاید به کار زنده دلان
هوش مصنوعی: شبی که انسان به دلیل بی‌توجهی و غفلت خوابش ببرد، مانند این است که شب را بیهوده گذرانده است و کسانی که زنده و با اراده‌اند از آن بهره‌ای نمی‌برند، گویی که به خواب رفته‌اند و هیچ برایشان فایده‌ای ندارد.
ز روشنی است که اهل سؤال بعد از مرگ
چراغ می طلبند از مزار زنده دلان
هوش مصنوعی: اهل دانش و پرسش، پس از مرگ، به دنبال نور و روشنی هستند و از قبور افراد با روح زنده درخواست چراغ می‌کنند.
ز سیل حادثه صائب نمی شود هرگز
صدا بلند ز کوه وقار زنده دلان
هوش مصنوعی: در میان حوادث و مشکلات زندگی، افرادی که دل و جانشان سرزنده و با وقار است، هرگز صدا و فریادی بلند نمی‌کنند، مانند کوه که بی‌صدا و با استحکام باقی می‌ماند.