غزل شمارهٔ ۶۳۰۸
مخور ز حرف خنک بر دماغ سوختگان
حذر کن از دل پر درد و دماغ سوختگان
نمی شود ز سیه خانه لیلی ما دور
همیشه زیر سیاهی است داغ سوختگان
ز جام لاله سیراب شد مرا روشن
که می ز خویش برآرد ایاغ سوختگان
بهار تازه کند داغ تخم سوخته را
ز می شکفته نگردد دماغ سوختگان
ز لاله زار دلم تا شکفت دانستم
که مرهم دگران است داغ سوختگان
ز نور زنده دلی آب زندگی خورده است
ز باد صبح نمیرد چراغ سوختگان
چه نعمتی است ندارند بیغمان صائب
خبر ز چاشنی درد و داغ سوختگان
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مخور ز حرف خنک بر دماغ سوختگان
حذر کن از دل پر درد و دماغ سوختگان
هوش مصنوعی: از شنیدن سخنان دلخوشکننده بپرهیز، زیرا کسانی که قلبشان پر از درد و زخم است، مثل سوختگان در آتش به درد میآیند.
نمی شود ز سیه خانه لیلی ما دور
همیشه زیر سیاهی است داغ سوختگان
هوش مصنوعی: نمیتوان از درد و غم دور شد، زیرا همیشه در سایه سیاهی و اندوه سوختگانی که عاشق بودهاند، زندگی میکنیم.
ز جام لاله سیراب شد مرا روشن
که می ز خویش برآرد ایاغ سوختگان
هوش مصنوعی: از جام گل لاله به من روشنی بخشید؛ چرا که شراب از وجود خودش شعلهور میشود و سوختگان را احیا میکند.
بهار تازه کند داغ تخم سوخته را
ز می شکفته نگردد دماغ سوختگان
هوش مصنوعی: بهار میتواند زخمها و دردهای ناشی از گذشته را التیام بخشد و با شکوفایی گلها، به دلهای مشتاق امید و نشاط ببخشد. کسانی که دچار سوختگیهای عاطفی شدهاند، با زیباییهای این فصل نمیتوانند یاد آن دردها را به فراموشی بسپارند.
ز لاله زار دلم تا شکفت دانستم
که مرهم دگران است داغ سوختگان
هوش مصنوعی: از گلستان دل من تا زمانی که شکوفه زد، فهمیدم که تسکین درد دیگران به عهده من است و من میتوانم برای سوختگان مرهمی باشم.
ز نور زنده دلی آب زندگی خورده است
ز باد صبح نمیرد چراغ سوختگان
هوش مصنوعی: کسی که به زندگی و شادابی دل دارد، از روشنایی و شفافیت عشق بهرهمند شده و مانند چراغی است که با وجود باد و طوفان، خاموش نمیشود.
چه نعمتی است ندارند بیغمان صائب
خبر ز چاشنی درد و داغ سوختگان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که از مشکلات و دردهای زندگی بیخبرند، نعمت بزرگی دارند. آنها از چشیدن تلخیهای ناشی از رنج و سوختن در آتش غمهای دیگران بی بهرهاند، و این برایشان خوشایند است.

صائب