گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳

چون ز می افروختی آن عارضِ پر نور را
داغِ بی‌تابی چراغان کرد کوهِ طور را
از سرِ پر شور ما ای عقل ناقص در‌گذر
پاسبانی نیست حاجت خانهٔ زنبور را
بر گلِ رخسار او آن خالِ دلکش را ببین
بر کفِ دستِ سلیمان گر ندیدی مور را
بلبلِ بی‌شرم گرمِ ناله بیجا گشته است
عاشقِ خاموش باید غنچهٔ مستور را
ای خطِ بی‌رحم، دست از دانهٔ خالش بدار
از نظر پنهان مکن، دلخوش کن صد مور را
پیش ازین خالش چنین بی‌رحم و سنگین‌دل نبود
خط مشکین کرد خاک‌آلود این زنبور را
درد را با دردمندان التفاتِ دیگرست
با سرِ بندست پیوندِ دگر ساطور را
هر متاعی را خریداری است صائب در جهان
بهرِ زخمِ عاشقان دارد قیامت شور را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون ز می افروختی آن عارضِ پر نور را
داغِ بی‌تابی چراغان کرد کوهِ طور را
هوش مصنوعی: زمانی که از شراب چهره‌ی زیبا و درخشان تو روشنی گرفته شد، احساسات عمیق و پرشور من، مانند نور چراغی، کوه طور را روشن ساخت.
از سرِ پر شور ما ای عقل ناقص در‌گذر
پاسبانی نیست حاجت خانهٔ زنبور را
هوش مصنوعی: ای عقل ناقص، از شور و هیجان ما بگذر! نیازی به نگهبانی نیست، چون خانهٔ زنبور خود به خود محفوظ است.
بر گلِ رخسار او آن خالِ دلکش را ببین
بر کفِ دستِ سلیمان گر ندیدی مور را
هوش مصنوعی: بر روی گلِ صورت او آن خال زیبا را ببین، مثل اینکه در دست سلیمان مور را ندیدی.
بلبلِ بی‌شرم گرمِ ناله بیجا گشته است
عاشقِ خاموش باید غنچهٔ مستور را
هوش مصنوعی: بلبل بی‌پروا هم‌چنان به ناگاه در حال ناله و شکایت است. اما باید بدانیم که عاشق خاموش، باید به غنچه پنهان و بی‌صدا، توجه کند.
ای خطِ بی‌رحم، دست از دانهٔ خالش بدار
از نظر پنهان مکن، دلخوش کن صد مور را
هوش مصنوعی: ای خطِ بی‌رحم، لطفاً دیگر بر روی دانهٔ خال او نرو و از دید پنهانش نکن؛ دل صد پناهنده را شاد کن.
پیش ازین خالش چنین بی‌رحم و سنگین‌دل نبود
خط مشکین کرد خاک‌آلود این زنبور را
هوش مصنوعی: قبل از این، این شخص این‌قدر بی‌رحم و سنگدل نبود. این زنبور، که در خاک غوطه‌ور شده، حالا با خطی سیاه روی خود نشانه‌گذاری شده است.
درد را با دردمندان التفاتِ دیگرست
با سرِ بندست پیوندِ دگر ساطور را
هوش مصنوعی: درد و رنج را کسانی که خود در حال تجربه‌ی آن هستند، بهتر درک می‌کنند و لطف و توجه دیگران به درد و رنج انسان‌های دیگر، متفاوت از درد خودشان است. ارتباط و پیوند بین دردها و رنج‌ها مانند زنجیری است که انسان‌ها را به هم متصل می‌کند.
هر متاعی را خریداری است صائب در جهان
بهرِ زخمِ عاشقان دارد قیامت شور را
هوش مصنوعی: هر چیزی در این دنیا خریدار و طرفداری دارد و برای هر درد و زخم عاشقان، در روز قیامت شوری و حسی خاص وجود دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب