گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۹۱

نشود دام رهم جلوه هر تر دامن
می کشد موجه من از کف کوثر دامن
با جگر سوختگان صحبت من درگیرد
نزنم همچو شرر دست به هر تردامن
نیست یک شب که به قصد دل مینایی من
آسمان سنگ کواکب نکند در دامن
دست در دامن خورشید سبکسیر نزد
بر کمر هر که نزد چون مه انور دامن
هر که خواهد که درین باغ سرافراز شود
پای چون سرو همان به که کشد در دامن
تا گلی بر سر شاخ است درین عبرتگاه
نزند بر کمر این طارم اخضر دامن
جلوه نشو و نما بی مدد غیر خوش است
می کشد سرو من از منت کوثر دامن
پنجه زور جنون وقف گریبان من است
غنچه را چون نفتد چاک (حسد در) دامن؟
خلق خوش عود بود انجمن مردان را
چون زنان پهن مکن بر سر مجمر دامن
آنقدر خامه صائب گهرافشانی کرد
که شد از گوهر او خاک توانگر دامن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نشود دام رهم جلوه هر تر دامن
می کشد موجه من از کف کوثر دامن
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این موضوع اشاره دارد که زیبایی‌های دنیا و نیز誘惑ات مختلف به گونه‌ای نمی‌توانند او را از مسیر صحیح و اصیلش دور کنند. او با اشاره به دامن پاک و مطهر خود، نشان می‌دهد که از سرچشمه‌های الهی بهره‌مند است و این سرچشمه، او را از هرگونه آسیب و فساد محفوظ نگاه می‌دارد. به عبارتی، او برای حفاظت از خود و اصول اعتقادی‌اش، به آنچه که واقعاً ارزشمند است، پایبند است و از هر چیز فریبنده دوری می‌کند.
با جگر سوختگان صحبت من درگیرد
نزنم همچو شرر دست به هر تردامن
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر بیان می‌کند که با افرادی که دچار درد و رنج هستند، به گفتگو می‌پردازد و نمی‌خواهد بی‌پروا و بی‌ملاحظه صحبت کند. او به اهمیت احساسات دیگران توجه دارد و نمی‌خواهد باعث آزار یا ناراحتی آنها شود. در واقع، او حساسیت و لطافت در روابط انسانی را مد نظر دارد و تلاش می‌کند که در روابط خود با دیگران، احتیاط و ادب را رعایت کند.
نیست یک شب که به قصد دل مینایی من
آسمان سنگ کواکب نکند در دامن
هوش مصنوعی: هر شب که به یاد عشق و دلخوشی خود هستم، آسمان ستاره‌ها را به خاطر زیبایی‌اش تحت تاثیر قرار نمی‌دهد و در دامن بی‌پناهی‌ام قرار نمی‌گیرد.
دست در دامن خورشید سبکسیر نزد
بر کمر هر که نزد چون مه انور دامن
هوش مصنوعی: دستت را به دامن خورشید بزن و سبک روح باش، همان‌طور که مه تابان به دور کمر هر کسی قرار می‌گیرد.
هر که خواهد که درین باغ سرافراز شود
پای چون سرو همان به که کشد در دامن
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد در این باغ به بزرگی و افتخار برسد، بهتر است مثل سرو راست ایستاده و با احترام و صبوری در دامن مشکلات و چالش‌ها خود را حفظ کند.
تا گلی بر سر شاخ است درین عبرتگاه
نزند بر کمر این طارم اخضر دامن
هوش مصنوعی: تا زمانی که گلی بر سر شاخه وجود دارد، بهتر است که به این موضوع فکر کنیم و از زیبایی‌ها لذت ببریم، تا اینکه به کمربند این دشت سبز آسیب بزنیم.
جلوه نشو و نما بی مدد غیر خوش است
می کشد سرو من از منت کوثر دامن
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و اهمیت خلوص در ظاهر شدن اشاره دارد. او می‌گوید که اگر کسی بدون کمک یا حمایت دیگران بخواهد خود را نشان دهد، این کار نامطلوب است. همچنین، محسوس است که زیبایی و لطافت وجودش به نوعی تحت تأثیر نعمت‌ها و برکات الهی (که به کوثر تشبیه شده) قرار دارد و این احساس را بیان می‌کند که وجودش به بی‌نظیری و خاص بودن وابسته است.
پنجه زور جنون وقف گریبان من است
غنچه را چون نفتد چاک (حسد در) دامن؟
هوش مصنوعی: زور جنون بر من تسلط دارد و به سراغم آمده است. آیا ممکن است غنچه‌ای که باز نشده، آسیبی به دامن من برساند؟
خلق خوش عود بود انجمن مردان را
چون زنان پهن مکن بر سر مجمر دامن
هوش مصنوعی: خلق خوش عود، به معنای این است که بوی خوش و رفتار دلپذیر مردان مانند عود خوشبو است. بنابراین نباید شأن و شخصیت آن‌ها را با رفتار ناپسند و بی‌احترامی خدشه‌دار کرد. پس بهتر است که در میان مردان، از کارهایی که موجب بی‌احترامی یا ناراحتی می‌شود، بپرهیزیم.
آنقدر خامه صائب گهرافشانی کرد
که شد از گوهر او خاک توانگر دامن
هوش مصنوعی: صائب آنقدر با قلم خود زیبا و ارزشمند نوشت که خاکی که معمولاً بی‌ارزش به نظر می‌رسد، به خاطر گوهر و ارزشی که به خود گرفته، به دامن شخصی توانگر و ثروتمند تبدیل شد.