گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۸۱

روی از خلق نگردانده به حق روی مکن
یک جهت تا نشوی روی به آن سوی مکن
طعمه چون شیر به سر پنجه مردی به کف آر
چون دم سگ صفتاخدمت هر کوی مکن
از دل خود رقم نقش پذیری بزدای
همچو آیینه ز هر عکس دگر شوی مکن
خم چوگان فلک راه ترا می پاید
دل خود بر سر میدان هوس گوی مکن
پله خاک ز حرص تو گرانسنگ شده است
خیز و چون سنگ گرانی به ترازوی مکن
دل پاک و نظر پاک که دارد، بنگر
جلوه چون سرو سهی بر لب هر جوی مکن
عنقریب است که چون سنگ نشان تنهایی
ای دل خسته به این همسفران خوی مکن
موی در دیده صاحب نظران عیب بود
از غم موی میانان تن خود موی مکن
داغ اغیار محال است که ناسور شود
بیش ازین تربیت این گل خودروی مکن
صائب از دست مده دامن فرصت زنهار
دست را صیقل آیینه زانوی مکن
صائب این آن غزل عارف روم است که گفت
نقد خود را سره کن عیب ترازوی مکن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی از خلق نگردانده به حق روی مکن
یک جهت تا نشوی روی به آن سوی مکن
هوش مصنوعی: به دیگران بی‌اعتنا نباش و همیشه به حقیقت و خوبی‌ها روی کن. در یک سمت نایست و خودت را به آن سو متمایل نکن تا دچار انحراف و دوری از درستی نشوی.
طعمه چون شیر به سر پنجه مردی به کف آر
چون دم سگ صفتاخدمت هر کوی مکن
هوش مصنوعی: زمانی که طعمه را به مانند یک شیر در کف دست خود داری، با دقت و احتیاط رفتار کن و مانند سگی باشد که دائم در حال ناله است، از خدمات و سرویس‌دهی به هر جایی خودداری کن.
از دل خود رقم نقش پذیری بزدای
همچو آیینه ز هر عکس دگر شوی مکن
هوش مصنوعی: اینجا به ما گفته می‌شود که باید از دل و دل‌مشغولی‌هایمان هر نوع تاثیری را که از دیگران می‌گیریم، پاک کنیم. مانند یک آیینه که تنها می‌تواند تصویر خود را نشان دهد و نباید تحت تأثیر تصاویر و افکار دیگران قرار بگیرد. به این ترتیب، باید به خودمان و ویژگی‌های درونیمان توجه کنیم و از تأثیرات منفی و گمراه‌کننده دور بمانیم.
خم چوگان فلک راه ترا می پاید
دل خود بر سر میدان هوس گوی مکن
هوش مصنوعی: خمی که در میدان چرخش جهان وجود دارد، همواره مراقب توست. در این میدان، مراقب دل خود باش و به دنبال خواسته‌های بی‌مورد نرو.
پله خاک ز حرص تو گرانسنگ شده است
خیز و چون سنگ گرانی به ترازوی مکن
هوش مصنوعی: از شدت حرص و طمع تو، خاکی که بر روی آن ایستاده‌ای، ارزشمند و سنگین شده است. بلند شو و مانند سنگی سنگین، خود را به ترازوی دیگر نینداز.
دل پاک و نظر پاک که دارد، بنگر
جلوه چون سرو سهی بر لب هر جوی مکن
هوش مصنوعی: کسی که دل و دیده‌اش پاک باشد، باید با دقت و توجه به زیبایی‌ها و جلوه‌های طبیعی مانند درختان سرو که بر لب هر جوی آب نشسته‌اند، بنگرد و مراقب باشد که تحت تأثیر افکار و احساسات ناخوشایند قرار نگیرد.
عنقریب است که چون سنگ نشان تنهایی
ای دل خسته به این همسفران خوی مکن
هوش مصنوعی: به زودی مثل سنگ بی‌احساس، تنهایی خود را به این همراهان خسته نشان نده.
موی در دیده صاحب نظران عیب بود
از غم موی میانان تن خود موی مکن
هوش مصنوعی: موی در نظر صاحب‌نظران نشانه‌ای از نقص و عیب است؛ اما از روی غم و اندوه به موی خود در میان بدن حساس نباش.
داغ اغیار محال است که ناسور شود
بیش ازین تربیت این گل خودروی مکن
هوش مصنوعی: غصه و درد دلسوزان و بیگانگان هرگز نمی‌تواند آن‌قدر عمیق و دائمی شود که به زخم بیفتد. پس از این، دیگر این گل وحشی را تربیت نکن.
صائب از دست مده دامن فرصت زنهار
دست را صیقل آیینه زانوی مکن
هوش مصنوعی: فریب فرصت را نخور و از آن بهره ببر، چرا که دست خود را مانند آیینه صاف و شفاف نگه‌دار.
صائب این آن غزل عارف روم است که گفت
نقد خود را سره کن عیب ترازوی مکن
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این مفهوم است که باید ارزش حقیقی خود را بشناسیم و اشتباهات و عیوب را کنار بگذاریم، زیرا توجه به نواقص و کاستی‌ها مانع از رشد و پیشرفت می‌شود. بنابراین، به جای تمرکز بر خطاها، باید به کیفیت و ارزش واقعی خود بپردازیم.