غزل شمارهٔ ۶۲۷۶
نیست ممکن ز سخن سیر توان گردیدن
یا ازین زمزمه دلگیر توان گردیدن
می توان گشت به گفتار جهانگیر، ولی
نیست ممکن که دهانگیر توان گردیدن
آنچه از زخم زبان بر سر مجنون آمد
معتکف در دهن شیر توان گردیدن
هست در هر نظری حسن ترا جلوه خاص
از تماشای تو چون سیر توان گردیدن؟
در طلب باش که هر چند سر آید روزت
تازه چون صبح به شبگیر توان گردیدن
نیست جز پای خم امروز درین وحشتگاه
سرزمینی که زمین گیر توان گردیدن
بر جنون زن که غزالان همه رام تو شوند
چند دنباله نخجیر توان گردیدن؟
مشت آب و گل ما را فلک سفله نداد
آنقدر وقت که همگیر توان گردیدن
چه شوی در دل فولاد حصاری، چو ترا
جوهری هست که شمشیر توان گردیدن
گر شوی صائب از اندیشه نازک چو هلال
همچو خورشید جهانگیر توان گردیدن
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست ممکن ز سخن سیر توان گردیدن
یا ازین زمزمه دلگیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: شاید نتوان از سخنان شیرین دل سیر شد و یا از این آواز دلانگیز خسته گردید.
می توان گشت به گفتار جهانگیر، ولی
نیست ممکن که دهانگیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: میتوان در سخنان شخصی بزرگ و جهانی گشت و غرق شد، اما هرگز نمیتوان به اندازهای تاثیرگذار و معروف شد که به اندازه دهانی بزرگ مشهور باشیم.
آنچه از زخم زبان بر سر مجنون آمد
معتکف در دهن شیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: هر چیزی که به مجنون از زبان تند و گزنده مردم رسید، ممکن است بر کسی که در مقابله با خطرات بزرگ قرار دارد نیز تاثیر بگذارد.
هست در هر نظری حسن ترا جلوه خاص
از تماشای تو چون سیر توان گردیدن؟
هوش مصنوعی: در هر نگاهی، زیبایی تو به شکلی خاص نمایان میشود. چگونه میتوانم از تماشای تو سیر شوم؟
در طلب باش که هر چند سر آید روزت
تازه چون صبح به شبگیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: در جستجوی علم و دانش باش، چرا که هر چند روزت به پایان برسد، اما هنوز میتوانی مانند سپیدهدم، در احوالات جدید و شگفتانگیز به زندگی ادامه دهی.
نیست جز پای خم امروز درین وحشتگاه
سرزمینی که زمین گیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: امروز در این سرزمین وحشتزده، جز پای خمیدهای وجود ندارد که نشان دهندهی سختیها و ناامیدیهای این دنیا باشد. در اینجا، هیچ نشانهای از قدرت و توانایی برای ایستادگی و پیشرفت نمیبینیم.
بر جنون زن که غزالان همه رام تو شوند
چند دنباله نخجیر توان گردیدن؟
هوش مصنوعی: به کسی که دیوانگی و جنون تو را میبیند، توجه کن، زیرا همه غزالان به خاطر تو آرام و مطیع خواهند شد. حال، چند بار میتوانی در پی شکار و تعقیب آنها بروی؟
مشت آب و گل ما را فلک سفله نداد
آنقدر وقت که همگیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: هستیم ما از آب و گل، اما به دلیل اینکه آسمان نادان و پست بوده، فرصتی به ما نداد که بتوانیم به هدفهای بزرگتری برسیم.
چه شوی در دل فولاد حصاری، چو ترا
جوهری هست که شمشیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: اگر در دل تو حصاری از فولاد وجود داشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟ وقتی جواهری در درون تو وجود دارد که قدرت شمشیر را هم خنثی میکند.
گر شوی صائب از اندیشه نازک چو هلال
همچو خورشید جهانگیر توان گردیدن
هوش مصنوعی: اگر همچون صائب، از تفکر حساس و ظریف خود دست برداری، میتوانی مانند خورشید، درخشان و فراگیر شوی.