غزل شمارهٔ ۶۲۶۲
در دل سخت تو نتوان به سخن جا کردن
نتوان غنچه پیکان به نفس وا کردن
پرده چهره مقصود سیه کاری توست
سعی کن سعی در آیینه مصفا کردن
غوطه در خار دهد دیده کوته بین را
گل بی خار ازن باغ تمنا کردن
روی چون سرو سوی عالم بالا آور
تا میسر شودت مصرعی انشا کردن
هر که از حرف جهان روزه مریم گیرد
می تواند به نفس کار مسیحا کردن
سر مکش از خط تسلیم درین بحر که موج
بوسه زد بر لب ساحل ز کمر وا کردن
هر که دولت پی دنیا طلبد چون طفلی است
که بلندی طلبد بهر تماشا کردن
برق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
اختیاری نبود عشق هویدا کردن
عجز گستاخ کند خصم زبون را صائب
نتوان با فلک سفله مدارا کردن
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در دل سخت تو نتوان به سخن جا کردن
نتوان غنچه پیکان به نفس وا کردن
هوش مصنوعی: در دل سرد و سخت تو، نمیتوان با صحبت جا گرفت، همانطور که نمیتوان یک غنچه را با نفس کشیدن باز کرد.
پرده چهره مقصود سیه کاری توست
سعی کن سعی در آیینه مصفا کردن
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف و مقصود خود، باید تلاش کنی تا چهره واقعیات را با پاکی و صفا نشان دهی و زشتیهایت را بپوشانی.
غوطه در خار دهد دیده کوته بین را
گل بی خار ازن باغ تمنا کردن
هوش مصنوعی: درختی که در دنیای موانع و مشکلات غوطهور است، نمیتواند به زیبایی و لذتهای ساده دست یابد، چرا که ناامیدی و محدودیتها او را از درک زیباییها منع میکند.
روی چون سرو سوی عالم بالا آور
تا میسر شودت مصرعی انشا کردن
هوش مصنوعی: به سویت عالم بالا بنگر و همچون سرو راست و بلند باش، تا بتوانی شعری زیبا و ارزشمند بسازی.
هر که از حرف جهان روزه مریم گیرد
می تواند به نفس کار مسیحا کردن
هوش مصنوعی: هر کسی که از گفتههای دنیوی و بیارزش دل بکَند و بر هوی و هوس غلبه کند، میتواند به قدرت و روح الهی عمل کند و کارهای بزرگ و نیکو انجام دهد.
سر مکش از خط تسلیم درین بحر که موج
بوسه زد بر لب ساحل ز کمر وا کردن
هوش مصنوعی: سر خود را از خط تسلیم در این دریا بلند نکن، زیرا که موج بوسهای بر لبهای ساحل زده و کمر را آزاد کرده است.
هر که دولت پی دنیا طلبد چون طفلی است
که بلندی طلبد بهر تماشا کردن
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال موفقیت و نعمتهای دنیوی باشد، مانند کودکی است که خواهان بالا رفتن است تا بتواند دنیای اطرافش را ببیند.
برق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
اختیاری نبود عشق هویدا کردن
هوش مصنوعی: برق از آن انسان بازیگوش افتاده است که نتواند عشقش را پنهان کند و به طور ناخواسته عشقش آشکار میشود.
عجز گستاخ کند خصم زبون را صائب
نتوان با فلک سفله مدارا کردن
هوش مصنوعی: ناتوانی و کمروئی دشمن بیادب، باعث میشود که نتوان با آنقدر پستی و حقارت، مدارا کرد.

صائب