گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۵۹

می دهم گرچه به ظاهر چو قلم داد سخن
سر مویی خبرم نیست ز ایجاد سخن
بی سخن مسندش از دست سلیمان باشد
سایه گر بر سر مور افکند امداد سخن
قدم اول این ره چو قلم ترک سرست
ای که داری هوس وصل پریزاد سخن
قاف تا قاف سراپرده سلطانی اوست
چون سلیمان به جهان حکم کند باد سخن
می شود چون قلم از رشته جان زنارش
هر که شد واله حسن صنم آباد سخن
شکرستان کند از صورت شیرین دهنان
بیستونی که فتد در کف فرهاد سخن
گر لب خود نگشایم همه دانند که هست
مهر خاموشی من چتر پریزاد سخن
به سخن هر که شود زنده نمیرد هرگز
دم عیسی است هوای نفس آباد سخن
همه بر آینه دارند نظر چون طوطی
تا که را سینه روشن کند ارشاد سخن
تا ز کوتاهی پرواز خجالت نکشد
لفظ پرداخته کن بال پریزاد سخن
سخن آن است که از مغز تأمل خیزد
نتوان کرد به هر طوطیی اسناد سخن
چاک کن همچو قلم سینه خود را صائب
که دل چاک بود مشرق ایجاد سخن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می دهم گرچه به ظاهر چو قلم داد سخن
سر مویی خبرم نیست ز ایجاد سخن
هوش مصنوعی: اگرچه به نظر می‌رسد که در کلمات و سخنانم مثل قلمی آزاد و روشن هستم، اما در واقع از عمق معنای سخن چیزی نمی‌دانم.
بی سخن مسندش از دست سلیمان باشد
سایه گر بر سر مور افکند امداد سخن
هوش مصنوعی: سکوت او به اندازه‌ای تاثیرگذار است که اگر سایه‌اش بر سر یک مور بیفتد، به عنوان کمکی در درک سخن محسوب می‌شود.
قدم اول این ره چو قلم ترک سرست
ای که داری هوس وصل پریزاد سخن
هوش مصنوعی: در آغاز این مسیر، باید از خودگذشتگی و فداکاری را در نظر بگیری، ای کسی که آرزوی ملاقات با معشوق را در دل داری.
قاف تا قاف سراپرده سلطانی اوست
چون سلیمان به جهان حکم کند باد سخن
هوش مصنوعی: تمامی وسعت عالم تحت فرمان اوست، مانند فرمانروایی سلیمان که با کلامش بر جهان حکومت می‌کند.
می شود چون قلم از رشته جان زنارش
هر که شد واله حسن صنم آباد سخن
هوش مصنوعی: هر کس که مجذوب زیبایی و جاذبه‌های یک معشوق شود، مانند قلمی است که از زندگی‌اش جدا شده و فقط با زبان عشق و هنر سخن می‌گوید.
شکرستان کند از صورت شیرین دهنان
بیستونی که فتد در کف فرهاد سخن
هوش مصنوعی: شکرستان به معنای جایی است که شیرینی و لذتی وجود دارد، و همچنین اشاره به انسان‌های خوش‌گفتار دارد. در اینجا به بیان زیبایی و شیرینی سخنان افرادی اشاره می‌شود که مانند دهن شیرین هستند و از نظر گفتار بسیار دل‌نشین و جذاب‌اند. در ادامه، مقایسه‌ای نیز به فرهاد و بیستون اشاره می‌شود که نشان‌دهنده تلاش و کوشش است؛ به‌طوری که فرهاد با کلام خود، می‌تواند زیبایی و لذت را به وجود آورد. در نهایت، به تصویرسازی از قدرت بیان و قدرتی که سخنان شیرین به انسان می‌بخشد، پرداخته می‌شود.
گر لب خود نگشایم همه دانند که هست
مهر خاموشی من چتر پریزاد سخن
هوش مصنوعی: اگر زبان به سخن نیاورم، همه می‌دانند که دلیل این سکوت، عشق و محبت من است که همچون چتری بر سر سخنان نگویم.
به سخن هر که شود زنده نمیرد هرگز
دم عیسی است هوای نفس آباد سخن
هوش مصنوعی: هر کسی که قدرت بیان و سخنوری داشته باشد، همیشه زنده می‌ماند و از بین نمی‌رود. سخن درست و مناسب مثل روحی است که به زندگی و نشاط بخشیده و به فرد انگیزه می‌دهد.
همه بر آینه دارند نظر چون طوطی
تا که را سینه روشن کند ارشاد سخن
هوش مصنوعی: همه به آینه نگاه می‌کنند مثل طوطی، تا ببینند چه کسی می‌تواند با سخنانش دل‌ها را روشن کند.
تا ز کوتاهی پرواز خجالت نکشد
لفظ پرداخته کن بال پریزاد سخن
هوش مصنوعی: تا زمانی که کلمات توان پروازشان کم است، نباید شرم کنند. باید مثل پرنده‌ای آزاد با کلمات سخن بگویند.
سخن آن است که از مغز تأمل خیزد
نتوان کرد به هر طوطیی اسناد سخن
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که هر سخنی که به درستی از روی تأمل و فکر عمیق شکل نگیرد، قابل اعتماد نیست و نمی‌توان به هر کسی که سخنی می‌گوید، اعتبار داد. در واقع، تنها کسانی که از درک عمیق و تفکر برخوردارند، می‌توانند نظر ارزشمندی داشته باشند.
چاک کن همچو قلم سینه خود را صائب
که دل چاک بود مشرق ایجاد سخن
هوش مصنوعی: دل خود را همچون قلم بشکاف و آشکار کن، زیرا دل شکسته باعث می‌شود که سرچشمه‌ی سخنان زیبا و دلنشین به وجود آید.