گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۵۷

نیست بی مغز حقیقت سخن خودشکنان
گوش را تنگ شکرساز ازین خوش سخنان
پیش جمعی که ز سررشته عشق آگاهند
سنبل باغ بهشتند پریشان سخنان
به وصال گل بی خار مبدل نکنم
خارخاری که مرا هست ز گل پیرهنان
قسمت رشته ز گوهر نبود جز کاهش
دست کوتاه کنید از کمر سیم تنان
نرود تلخی بادام به شکر بیرون
نشود شاد دل از صحبت شیرین دهنان
نقش از آیینه عریان چه برد جز افسوس؟
مرو از راه به نظاره سیمین بدنان
با قد خم شده مغلوب هوا چند شوی؟
خاتم خویش برآر از کف این اهرمنان
لاله زاری است که خون در دل فردوس کند
جگر خاک به عهد تو ز خونین کفنان
دست در دامن پر خار علایق مزنید
تا برآیید ازین خرقه تن دست زنان
تلخ و شوری که ز ایام رسد شیرین کن
تا چو صائب شوی از جمله شیرین سخنان

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست بی مغز حقیقت سخن خودشکنان
گوش را تنگ شکرساز ازین خوش سخنان
هوش مصنوعی: حقیقت کلام کسانی که به خود مبالغه می‌کنند و در حرف‌هایشان زیاده‌گویی دارند، خالی از معناست. آدم‌های زیادی به این نوع از سخن گفتن گوش می‌دهند، اما در واقع، این گفتارها در خود تردید و توخالی بودن دارند.
پیش جمعی که ز سررشته عشق آگاهند
سنبل باغ بهشتند پریشان سخنان
هوش مصنوعی: در جمع افرادی که به مباحث عاشقانه آشنا هستند، مانند گل‌های زیبا و روشنی در باغ بهشت، کلمات و سخنان نه چندان صحیح و بی‌معنی به نظر می‌آیند.
به وصال گل بی خار مبدل نکنم
خارخاری که مرا هست ز گل پیرهنان
هوش مصنوعی: من به آن گل بی‌خار که به وصال می‌آید، تبدیل نمی‌شوم، چون خارهایی که به من مربوط می‌شود، برایم از گل‌هایی که در پیرهن دارم مهم‌تر است.
قسمت رشته ز گوهر نبود جز کاهش
دست کوتاه کنید از کمر سیم تنان
هوش مصنوعی: خود را به چیزهای با ارزش نچسبانید و از آن‌ها فاصله بگیرید، چون تنها باعث کم شدن ارزش شما می‌شود. بهتر است از کسانی که در تلاش برای رسیدن به ثروت و جواهرات هستند، دوری کنید.
نرود تلخی بادام به شکر بیرون
نشود شاد دل از صحبت شیرین دهنان
هوش مصنوعی: اگر تلخی بادام مرتفع نشود، شادی دل از گفت‌وگو با افراد خوش‌صحبت به دست نمی‌آید.
نقش از آیینه عریان چه برد جز افسوس؟
مرو از راه به نظاره سیمین بدنان
هوش مصنوعی: دریغا که تصویر در آیینه چه بهره‌ای به جز حسرت به همراه ندارد. به جاده نرو و زیبایی‌های دل‌فریب را تماشا نکن.
با قد خم شده مغلوب هوا چند شوی؟
خاتم خویش برآر از کف این اهرمنان
هوش مصنوعی: چرا به خاطر فشارها و شرایط محیطی خودت را شکست‌خورده و تسلیم کنی؟ خودت باید قدرت و اراده‌ات را نشان دهی و از آن موانع عبور کنی.
لاله زاری است که خون در دل فردوس کند
جگر خاک به عهد تو ز خونین کفنان
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از یک لاله زار اشاره دارد که در آن خون و درد وجود دارد، به طوری که دل فردوس هم از ناراحتی می‌سوزد. در اینجا، خاک به وفاداری و عهدی اشاره دارد که با خون و غم‌های گذشته پیوند خورده است. این جمله نشان‌دهنده‌ی ارتباط عمیق و احساساتی با زمین و میراثی است که از گذشته به جا مانده، در حالی که نشان دهنده‌ی رنج و از دست‌رفتگی نیز هست.
دست در دامن پر خار علایق مزنید
تا برآیید ازین خرقه تن دست زنان
هوش مصنوعی: به دنبال خواسته‌ها و وابستگی‌های دنیوی نروید؛ زیرا تنها این‌گونه می‌توانید از قید و بند جسم و دنیای مادی آزاد شوید.
تلخ و شوری که ز ایام رسد شیرین کن
تا چو صائب شوی از جمله شیرین سخنان
هوش مصنوعی: تلخی و ناخوشی‌هایی که از روزگار به ما می‌رسد را با شیرینی و خوشی تبدیل کن تا مانند صائب، از جمله کسانی باشی که سخنان شیرین و دلنشینی دارند.