گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۵۶

ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان
گوی چوگان خم زلف تو سیمین ذقنان
شمع فانوس خیالند ز بی آرامی
همه شب ز آتش سودای تو گل پیرهنان
هر کجا هست بتی، سنگ فلاخن سازند
گر ببینند گل روی ترا برهمنان
روی خندان تو تا انجمن آرا گردید
خنده شد گوشه نشین در لب شیرین دهنان
دست و تیغ تو مریزاد، که از پرتو او
شد چراغان جگر خاک ز خونین کفنان
تا قیامت نتوانست گرفتن خود را
هر که لغزید ز نظاره سیمین بدنان
شانه را دست شد از بی ادبی خشک اینجا
منه انگشت به گفتار پریشان سخنان
در همه روی زمین می شود انگشت نما
هر که چون می به تمامی شود از خودشکنان
غوطه در زهر چو طوطی خورد از دیده شور
هر که صائب شود از جمله شیرین سخنان

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان
گوی چوگان خم زلف تو سیمین ذقنان
هوش مصنوعی: ای لبان زیبای تو همچون مهر و عطری شیرین است، و سخنانت مانند توپ در میدان گوی‌زنی پر جنب و جوش است. خم زلف تو نیز به نرمی و لطافت، چون نقره‌ای می‌درخشد.
شمع فانوس خیالند ز بی آرامی
همه شب ز آتش سودای تو گل پیرهنان
هوش مصنوعی: شمع‌ها و چراغ‌های خیال به خاطر آرامش نداشتن من، شب‌ها از شوق و محبت تو می‌سوزند و همه جا را روشن می‌کنند.
هر کجا هست بتی، سنگ فلاخن سازند
گر ببینند گل روی ترا برهمنان
هوش مصنوعی: هر جا که مجسمه یا بتی وجود داشته باشد، اگر دوباره چهره زیبای تو را ببینند، سنگی برای پرتاب به آن مجسمه‌ها آماده خواهند کرد.
روی خندان تو تا انجمن آرا گردید
خنده شد گوشه نشین در لب شیرین دهنان
هوش مصنوعی: وقتی که لبخند دل‌نواز تو همه جا را پر کرد، خنده از جمعیت دور شد و خود را کنار لب‌های شیرین به آرامی نشاند.
دست و تیغ تو مریزاد، که از پرتو او
شد چراغان جگر خاک ز خونین کفنان
هوش مصنوعی: دست و شمشیر تو را می‌ستایم، زیرا نور و روشنایی از وجود توست و دل خاکی من را به خاطر خون شهدای گذشته روشن کرده است.
تا قیامت نتوانست گرفتن خود را
هر که لغزید ز نظاره سیمین بدنان
هوش مصنوعی: هر کسی که در دیدن زیبایی‌های دلربا و جذاب دچار لغزش شود، نمی‌تواند تا ابد خود را کنترل کند.
شانه را دست شد از بی ادبی خشک اینجا
منه انگشت به گفتار پریشان سخنان
هوش مصنوعی: این بیت به این معنا است که شانه به خاطر بی‌احترامی و خشکی محیط، دیگر تحمل نمی‌کند و نباید به صحبت‌های بی‌ربط و پریشان دیگران اشاره کرد.
در همه روی زمین می شود انگشت نما
هر که چون می به تمامی شود از خودشکنان
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند شراب در تمام وجودش غرق شود، در هر نقطه‌ای از زمین می‌تواند به عنوان یک نابغه یا شخصیت خاص شناخته شود، حتی اگر از خود شکسته باشد.
غوطه در زهر چو طوطی خورد از دیده شور
هر که صائب شود از جمله شیرین سخنان
هوش مصنوعی: کسی که در درد و غم غوطه‌ور می‌شود، مانند طوطی که زهر می‌خورد، نمی‌تواند از شوق و شادی چیزی بگوید. اما وقتی فردی به سعادت و خوش‌زبانی برسد، می‌تواند از میان تمام سخنان شیرین بهترین‌ها را بیان کند.