گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۵۲

نیم غمگین که مرگ آرد مرا از زندگی بیرون
ازین داغم که می آرد ز شغل بندگی بیرون
چنین کز قطع راه زندگانی مانده گردیدم
مگر خواب اجل آرد مرا از ماندگی بیرون
تهیدستی است بر اهل کرم از کوه سنگین تر
نیارد از گرانی ابر را بارندگی بیرون
کند همصحبت بد در نظرها خوار نیکان را
پر طاوس را پا آرد از زیبندگی بیرون
تواضع می فزاید رتبه ارباب دولت را
ز غلطانی نیاید گوهر از ارزندگی بیرون
ز پیری می کشد از ظلم دست خویش هم ظالم
خمیدن تیغ را آرد گر از برندگی بیرون
برآورد آن که از دوزخ من آلوده دامان را
مرا ای کاش می آورد از شرمندگی بیرون
رگ گردن فزود از طوق قمری سرو را صائب
ز رعنایی نیارد سرکشان را بندگی بیرون

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیم غمگین که مرگ آرد مرا از زندگی بیرون
ازین داغم که می آرد ز شغل بندگی بیرون
هوش مصنوعی: نیمه‌ای از اندوهم به خاطر این است که مرگ می‌تواند مرا از زندگی به در ببرد و این درد و غصه‌ام من را از سر کار بندگی خارج کرده است.
چنین کز قطع راه زندگانی مانده گردیدم
مگر خواب اجل آرد مرا از ماندگی بیرون
هوش مصنوعی: در چنین حالتی که از زندگی و راه آن جدا مانده‌ام، امیدوارم که خواب مرگ مرا از این بی‌حرکتی و ماندن نجات دهد.
تهیدستی است بر اهل کرم از کوه سنگین تر
نیارد از گرانی ابر را بارندگی بیرون
هوش مصنوعی: فقر و نداری بر کسانی که دستشان باز است، باری سنگین‌تر از کوه نمی‌آورد. همچنان که بارانی که از ابر می‌ریزد، نمی‌تواند بر دوش کسی سنگینی کند.
کند همصحبت بد در نظرها خوار نیکان را
پر طاوس را پا آرد از زیبندگی بیرون
هوش مصنوعی: اگر با دوست بدی معاشرت کنی، در نظر دیگران، انسان نیکو شخصیت و پاکدامن نیز کم ارزش خواهد شد. همچون طاووس که از زیبایی‌اش به زمین می‌افتد.
تواضع می فزاید رتبه ارباب دولت را
ز غلطانی نیاید گوهر از ارزندگی بیرون
هوش مصنوعی: تواضع و فروتنی باعث افزایش مقام و جایگاه کسی می‌شود که در قدرت است. ارزش حقیقی افراد از اشتباهات آنها کم نمی‌شود و برای حفظ ارزش‌ها باید به خودمان و دیگران احترام بگذاریم.
ز پیری می کشد از ظلم دست خویش هم ظالم
خمیدن تیغ را آرد گر از برندگی بیرون
هوش مصنوعی: با بالا رفتن سن، ظالم نیز از ظلم خود دست می‌کشد و اگر تیغی به دست داشته باشد، ناتوانی‌اش باعث می‌شود که نتواند به آسانی برندگی‌اش را نشان دهد.
برآورد آن که از دوزخ من آلوده دامان را
مرا ای کاش می آورد از شرمندگی بیرون
هوش مصنوعی: کاش کسی را می‌دیدم که مرا از عذاب دوزخ نجات می‌داد و باعث می‌شد تا شرم و ننگم کاهش یابد.
رگ گردن فزود از طوق قمری سرو را صائب
ز رعنایی نیارد سرکشان را بندگی بیرون
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیبایی و جذابیت یک سرو و مقایسه آن با ویژگی‌های ظریف و دلنشین یک قمری پرداخته است. در آن بیان شده که زیبایی و وقار سرو آن‌چنان زیاد است که حتی سلطه و قدرت جوانان را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و آن‌ها نمی‌توانند از زیبایی‌اش فراتر بروند. به‌عبارتی، این شعر نگاهی به زیبایی و اثرگذاری آن بر دیگران دارد.