گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۵

کجا به دام کشد سایه نهال مرا
شکوفه خنده شیرست از ملال مرا
فروغ گوهر من از نژاد خورشیدست
به خیرگی نتوان کرد پایمال مرا
چنین که لقمه غم در گلوی من گره است
می حرام بود روزی حلال مرا
چسان به خنده گشایم دهن، که همچون برق
لب شکفته بود مشرق زوال مرا
پی شکست من ای سنگ، پر بهم مرسان
که می کند تپش دل شکسته بال مرا
فریب عشوه دنیا نمی خورم صائب
نظر به حسن مآل است نه به مال مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کجا به دام کشد سایه نهال مرا
شکوفه خنده شیرست از ملال مرا
هوش مصنوعی: سایه درختی که بر سر من است کجا می‌تواند مرا به دام بیندازد، در حالی که شکوفه‌ها و خنده‌ها از دل آزردگی‌ام به وجود آمده‌اند؟
فروغ گوهر من از نژاد خورشیدست
به خیرگی نتوان کرد پایمال مرا
هوش مصنوعی: نور باارزش من از نسل خورشید است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت یا تحت فشار قرار داد.
چنین که لقمه غم در گلوی من گره است
می حرام بود روزی حلال مرا
هوش مصنوعی: غم و درد در وجود من تا حدی غلیظ و سنگین است که می نوشی حرام جلوه می کند، در حالی که روزی حلال من است.
چسان به خنده گشایم دهن، که همچون برق
لب شکفته بود مشرق زوال مرا
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم با خنده دهنم را باز کنم، در حالی که لبانم مانند درخشش برق، به خاطر زوال و از دست رفتن، شکفته شده‌اند؟
پی شکست من ای سنگ، پر بهم مرسان
که می کند تپش دل شکسته بال مرا
هوش مصنوعی: ای سنگ، به خاطر شکست من، پر از درد و رنج نباش و به من فشار نیاور، چون دل شکسته‌ام را بیشتر به تپش می‌اندازی.
فریب عشوه دنیا نمی خورم صائب
نظر به حسن مآل است نه به مال مرا
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت‌های دنیا فریب نمی‌خورم؛ زیرا توجه من به نتایج نهایی است، نه به ثروت و دارایی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۲۵ به خوانش عندلیب