غزل شمارهٔ ۶۲۴۴
به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من
قفس پر گل شود از بلبل رنگین نوای من
گران خیزند همراهان بی پروای من، ورنه
ره خوابیده را بیدار می سازد درای من
نیم بی مایه تا بر سود باشد از سفر چشمم
مرا این بس که خاری نشکند در زیر پای من
به استغنا توان خو در جگر کردن بخیلان را
فلک را داغ دارد خاطر بی مدعای من
ندارد عالم تجرید چون من خانه پردازی
نمی گردد غبارآلود سیلاب از سرای من
مرا می زیبد از اهل قناعت لاف بی برگی
که از پهلوی خشک خویش باشد بوریای من
ز برق تیشه من کوه آهن آب می گردد
چه باشد بیستون در پنجه زورآزمای من؟
چنان کز جنبش افزاید گرانی مهد طفلان را
به لنگر شد ز طوفان کشتی بی ناخدای من
چنان صائب فشاندم آستین بر خواهش دنیا
که همت از در دلها نمی خواهد گدای من
غزل شمارهٔ ۶۲۴۳: اگر اشک پشیمانی نگردد عذرخواه منغزل شمارهٔ ۶۲۴۵: دل نشکسته نتوان برد از ارض و سما بیرون
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من
قفس پر گل شود از بلبل رنگین نوای من
هوش مصنوعی: چمن به خاطر نالههای دردناک من پر از خون میشود و قفس پر از گل خواهد شد به خاطر آواز پر رنگ و زیبای من.
گران خیزند همراهان بی پروای من، ورنه
ره خوابیده را بیدار می سازد درای من
هوش مصنوعی: دوستان بیپروا و شجاع من، در حالی که برای زندگی و آینده تلاش میکنند، اگرنه، آن کس که خواب است را به واسطهی تلاش خود بیدار میکند.
نیم بی مایه تا بر سود باشد از سفر چشمم
مرا این بس که خاری نشکند در زیر پای من
هوش مصنوعی: اگرچه چیزی برای ارائه ندارم، اما برای من همین کافی است که فقط در سفر زندگیام، خارها زیر پاهایم را نشکنند.
به استغنا توان خو در جگر کردن بخیلان را
فلک را داغ دارد خاطر بی مدعای من
هوش مصنوعی: با بینیازی میتوان بر دل خسیسها چیره شد، چرا که آسمان هم به خاطر بیادعایی من در غم و اندوه به سر میبرد.
ندارد عالم تجرید چون من خانه پردازی
نمی گردد غبارآلود سیلاب از سرای من
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ کس مانند من خانهای را زینت نکرده و همچون من، زندگیاش پر از شور و حال نیست. سیلاب خوشیها و فعالیتهای من باعث شده است که زندگیام همیشه شفاف و بدون آلودگی باشد.
مرا می زیبد از اهل قناعت لاف بی برگی
که از پهلوی خشک خویش باشد بوریای من
هوش مصنوعی: من از افرادی که قناعت میکنند خوشم میآید، چرا که همانند من، با داشتن بیبرگی در کنار خشکی خود، دست به لاف زدن نمیزنند.
ز برق تیشه من کوه آهن آب می گردد
چه باشد بیستون در پنجه زورآزمای من؟
هوش مصنوعی: تیغهی تیشهی من، همانند برق، میتواند کوههای سخت و آهنین را ذوب کند. پس با این قدرت، سنگهای عظیم بیستون چه ارزشی دارند در برابر توان و قدرت من؟
چنان کز جنبش افزاید گرانی مهد طفلان را
به لنگر شد ز طوفان کشتی بی ناخدای من
هوش مصنوعی: چنانکه جنبش و تکان باعث سنگینی و کج شدن مهد (گهواره) بچهها میشود، کشتی بی ناخدای من نیز در طوفان به لنگر افتاده است.
چنان صائب فشاندم آستین بر خواهش دنیا
که همت از در دلها نمی خواهد گدای من
هوش مصنوعی: من آنچنان نسبت به خواستههای دنیوی عاری از خضوع شدهام که دیگر هیچ نیازی به تلاش و زحمت در دل مردم ندارم.

صائب