غزل شمارهٔ ۶۲۲۹
به خاموشی بدل شد نغمه های دلفریب من
به چشم سرمه دار آمد نوای عندلیب من
ز بس چین جبین بی نیازی کرده در کارش
صبا را دل گرفت از غنچه حسرت نصیب من
به شاخ ارغوان نبض من گر آشنا گردد
شود شاخ گل تبخاله انگشت طبیب من
نباشم چون ز همزانویی آیینه در آتش؟
که می آید برون از سنگ و از آهن رقیب من
چنان در عشق رسوایم که خال چهره لاله
به خون رشک می غلطد ز داغ سینه زیب من
ز چندین مصرع رنگین یکی صائب خوشم آید
به هر شاخ گلی سر درنیارد عندلیب من
غزل شمارهٔ ۶۲۲۸: نیابد ره به بزمش گر دل پر اضطراب منغزل شمارهٔ ۶۲۳۰: نبندد دشمن آتش زبان طرف از گزند من
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به خاموشی بدل شد نغمه های دلفریب من
به چشم سرمه دار آمد نوای عندلیب من
هوش مصنوعی: صدای دلنواز و زیبا من دیگر خاموش شده و جایی برای خود ندارد، مانند چشمی که با سرمه تزیین شده، آواز پرنده خوشخوانم هم دیگر به گوش نمیرسد.
ز بس چین جبین بی نیازی کرده در کارش
صبا را دل گرفت از غنچه حسرت نصیب من
هوش مصنوعی: به خاطر زیاد بودن چین و شکنهای پیشانی، فرشته الهی از غنچه حسرت من دلگیری دارد.
به شاخ ارغوان نبض من گر آشنا گردد
شود شاخ گل تبخاله انگشت طبیب من
هوش مصنوعی: اگر نبض من با شاخ ارغوان آشنا شود، شاخ گل به درد من خواهد رسید و انگشت طبیب من خواهد شد.
نباشم چون ز همزانویی آیینه در آتش؟
که می آید برون از سنگ و از آهن رقیب من
هوش مصنوعی: آیا من نیز مانند آینهای که در آتش قرار دارد، وجود نخواهم داشت؟ آیا در نهایت رقیب من از دل سنگ و آهن بیرون نخواهد آمد؟
چنان در عشق رسوایم که خال چهره لاله
به خون رشک می غلطد ز داغ سینه زیب من
هوش مصنوعی: من به حدی در عشق شرمندهام که خال روی لاله از حسادت به سینهی زیبا و داغ من، به خون میافتد.
ز چندین مصرع رنگین یکی صائب خوشم آید
به هر شاخ گلی سر درنیارد عندلیب من
هوش مصنوعی: از میان تمام اشعار زیبا و رنگارنگ، شعر صائب به دلم مینشیند، چون بلبل من هرگز به هیچ شاخه گلی نمیپرد.

صائب