غزل شمارهٔ ۶۲۱۶
زهی از شبنم رخساره ات چشم حیا روشن
چراغ ماه را از شمع رویت پیش پا روشن
اگر من از غبار خاطر خود پرده بردارم
نگردد تا قیامت آب این نه آسیا روشن
نمی یابد مسیح از ناتوانی جسم زارم را
خوشا کاهی که ضعف او شود بر کهربا روشن
به داغ منت و درد ندامت برنمی آیی
مکن از خانه همسایه هرگز شمع را روشن
نسیم صبح چون پروانه افتاده است در پایش
چراغی را که سازد پرتو لطف خدا روشن
فلک با تنگ چشمان گوشه چشم دگر دارد
که چون فرزند کور آید، شود چشم گدا روشن
ز فیض روح سید نعمت الله است این صائب
اگر نه روی او بودی، نگشتی چشم ما روشن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۵: چه عاجز مانده ای، دامان همت بر کمر می زنغزل شمارهٔ ۶۲۱۷: ز روی آتشین شمع اگر شد انجمن روشن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی از شبنم رخساره ات چشم حیا روشن
چراغ ماه را از شمع رویت پیش پا روشن
هوش مصنوعی: ای کاش چهره زیبای تو مانند شبنم باشد، چشمان حیا و شرم تو مانند چراغی در دل شب روشن میدرخشد و نور ماه را با زیبایی چهرهات در مقابل خود کمرنگ میکند.
اگر من از غبار خاطر خود پرده بردارم
نگردد تا قیامت آب این نه آسیا روشن
هوش مصنوعی: اگر من احساسات و افکار درون خود را آشکار کنم، تا قیامت هم هیچ آبی از آسیا نخواهد چرخید و روشن نخواهد شد.
نمی یابد مسیح از ناتوانی جسم زارم را
خوشا کاهی که ضعف او شود بر کهربا روشن
هوش مصنوعی: مسیح نمیتواند به خاطر ضعف و ناتوانی من را درمان کند، اما چه خوب است که آن کاه، به اندازهای ناتوان باشد که بتواند بر روی کهربا تاثیر بگذارد و آن را روشن کند.
به داغ منت و درد ندامت برنمی آیی
مکن از خانه همسایه هرگز شمع را روشن
هوش مصنوعی: به خاطر رنجش و ناراحتی که به وجود آوردهای، هرگز به خانه همسایه نزدیک نشو و شمع را روشن نکن.
نسیم صبح چون پروانه افتاده است در پایش
چراغی را که سازد پرتو لطف خدا روشن
هوش مصنوعی: نسیم صبح مانند پروانهای در اطراف میچرخد و چراغی را روشن میکند که نور محبت و رحمت خدا را به نمایش میگذارد.
فلک با تنگ چشمان گوشه چشم دگر دارد
که چون فرزند کور آید، شود چشم گدا روشن
هوش مصنوعی: آسمان با دیدگاه محدود و تنگنظر خود، نگاهی دیگر دارد؛ زمانی که فرزندی نابینا به دنیا بیاید، نور چشم نیازمندی روشن میشود.
ز فیض روح سید نعمت الله است این صائب
اگر نه روی او بودی، نگشتی چشم ما روشن
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که روشنایی و زیبایی جان و دل ما از وجود و لطف سید نعمت الله ناشی میشود. اگر وجود او نبود، ما هرگز نمیتوانستیم چشمانمان را به روشنایی و زیبایی آشنا کنیم. در واقع، شاعر قدردانی خود را از تاثیر مثبت وجود سید بر زندگیاش ابراز میکند.

صائب