گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۱۵

چه عاجز مانده ای، دامان همت بر کمر می زن
برون از پرده افلاک چون آه سحر می زن
مکن لنگر چو داغ لاله یک جا از گرانجانی
چو شبنم هر سحرگه خیمه در جای دگر می زن
نباشد لشکر خواب گران را تاب فریادی
به هویی عالم آسوده را بر یکدگر می زن
بیفشان آستین بر حاصل این باغ پر آفت
دگر چون سرو دست بی نیازی بر کمر می زن
مکن از حرص بر خود زندگی را تلخ چون موران
بکش سر در گریبان، غوطه در بحر شکر می زن
سواد عشق در زیر نگین آسان نمی آید
چو داغ لاله چندی کاسه در خون جگر می زن
اگر چون مرغ نوپرواز کوتاه است پروازت
پر و بالی به کنج آشیان بر یکدگر می زن
تو کز اندیشه دام و قفس بر خویش می لرزی
به کنج آشیان بنشین، گره بر بال وپر می زن
چه باشد قطره آبی که نتوان دست ازان شستن؟
هم از گرد یتیمی خاک در چشم گهر می زن
نثار تازه رویان ساز نقد وقت را صائب
در ایام بهاران از زمین چون دانه سر می زن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه عاجز مانده ای، دامان همت بر کمر می زن
برون از پرده افلاک چون آه سحر می زن
هوش مصنوعی: به چه اندازه ناتوان و درمانده‌ای، که با عزم و اراده‌ات به حرکت درآمده‌ای و به یاد آوری چون یک آه صبحگاهی، از دنیای بالاترین آسمان‌ها فراتر می‌روی.
مکن لنگر چو داغ لاله یک جا از گرانجانی
چو شبنم هر سحرگه خیمه در جای دگر می زن
هوش مصنوعی: به جای اینکه مانند یک لنگر در یک مکان ثابت بمانی، مثل شبنم که هر صبح در جای جدیدی ظاهر می‌شود، باید در زندگی‌ات جابه‌جا شوی و تغییر کنی.
نباشد لشکر خواب گران را تاب فریادی
به هویی عالم آسوده را بر یکدگر می زن
هوش مصنوعی: اگر لشکری از خواب سنگین برخیزد، نمی‌تواند صدای فریاد کسی را تحمل کند. بنابراین، افراد آرام و آسوده به یکدیگر می‌زنند و به هم خبر می‌دهند.
بیفشان آستین بر حاصل این باغ پر آفت
دگر چون سرو دست بی نیازی بر کمر می زن
هوش مصنوعی: آستین خود را بزن بالا و ثمره‌های این باغی که پر از آفت است را نشان بده. مانند سرو بلند و بی‌نیاز، بر کمر خود تکیه کن و خود را محکم نگه‌دار.
مکن از حرص بر خود زندگی را تلخ چون موران
بکش سر در گریبان، غوطه در بحر شکر می زن
هوش مصنوعی: از حرص و نگرانی، زندگی را برای خود تلخ نکن. مثل مورچه‌ها خودت را در گوشه‌ای پنهان نکن؛ بلکه در دریای شیرینی غوطه‌ور شو و از زندگی لذت ببر.
سواد عشق در زیر نگین آسان نمی آید
چو داغ لاله چندی کاسه در خون جگر می زن
هوش مصنوعی: عشق واقعی به سادگی در دسترس نیست و برای به دست آوردن آن باید از درد و رنج زیادی گذشت، مانند اینکه گل لاله بعد از تجربه زخم و درد، در نهایت زیبایی خود را نشان می‌دهد.
اگر چون مرغ نوپرواز کوتاه است پروازت
پر و بالی به کنج آشیان بر یکدگر می زن
هوش مصنوعی: اگر پروازت کوتاه و محدود است، مانند یک پرنده جوان، بهتر است در آشیانه‌ات با دیگران همکاری کنی و از یکدیگر حمایت کنید.
تو کز اندیشه دام و قفس بر خویش می لرزی
به کنج آشیان بنشین، گره بر بال وپر می زن
هوش مصنوعی: تو که به خاطر فکر و افکارت مثل پرنده‌ای در قفس نگران هستی، بهتر است در آشیانه‌ات آرامش پیدا کنی و سعی کنی بر ترس‌هایت غلبه کنی.
چه باشد قطره آبی که نتوان دست ازان شستن؟
هم از گرد یتیمی خاک در چشم گهر می زن
هوش مصنوعی: چه اهمیتی دارد یک قطره آب که نمی‌توان آن را شست؟ این قطره هم از گرد یتیمی و خاکی است که در چشم الماس نشسته است.
نثار تازه رویان ساز نقد وقت را صائب
در ایام بهاران از زمین چون دانه سر می زن
هوش مصنوعی: در فصل بهار، جوانان و تازه‌رویان را خوشامد بگویید. در این زمان، مانند دانه‌هایی که از زمین سر می‌زنند، رشد و شکوفایی آن‌ها را جشن بگیرید.