غزل شمارهٔ ۶۲۱۴
مروت نیست می در پرده، ای رعنا رسانیدن
به یاران خون خوراندن، باده را تنها رسانیدن
خرابات جهان خالی شد از خونابه آشامان
می یک بزم می باید مرا تنها رسانیدن
به کاوش نیست حاجت چشمه دریا دل ما را
ندارد حاصلی ناخن به داغ ما رسانیدن
شرار از سنگ تا آمد برون پروازش آخر شد
چه بال و پر توان در سینه خارا رسانیدن؟
ز دوری گشت سیل نوبهاران خرج راه اینجا
که خواهد قطره ما را به آن دریا رسانیدن؟
چه حاصل جز خجالت داد پیش آن قد رعنا؟
بس است ای باغبان سرو سهی بالا رسانیدن
اگر در بال همت نارسایی نیست چون شبنم
توان خود را به خورشید جهان آرا رسانیدن
نیارد مرغ پر زد در هوا از گرمی خویش
به آن ظالم که خواهد نامه ما را رسانیدن؟
به اندک فرصتی از هم خیالان پیش می افتد
تواند هر که صائب پیش مصرع را رسانیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۳: به دامن برگ عیش از داغ پنهان می توان چیدنغزل شمارهٔ ۶۲۱۵: چه عاجز مانده ای، دامان همت بر کمر می زن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مروت نیست می در پرده، ای رعنا رسانیدن
به یاران خون خوراندن، باده را تنها رسانیدن
هوش مصنوعی: تجمل و انسانیت ایجاب میکند که در سختیها و در شرایط دشوار، با دوستان خود همراهی کنی و برای آنها نیکی کنی. این درست نیست که برای خودت تنها خوشگذرانی کنی و به دیگران بیتوجه باشی.
خرابات جهان خالی شد از خونابه آشامان
می یک بزم می باید مرا تنها رسانیدن
هوش مصنوعی: جهان خراب شده و دیگر افرادی که به مینوشند و زندگی را در این زندگی میگذرانند پیدا نمیشوند. من به یک مهمانی نیاز دارم که مرا به تنهایی ببرد.
به کاوش نیست حاجت چشمه دریا دل ما را
ندارد حاصلی ناخن به داغ ما رسانیدن
هوش مصنوعی: نیازی به جستجو نیست، چشمه دریا نمیتواند دل ما را راضی کند و نتیجهای برای ما نخواهد داشت. ناخن به داغ ما نمیتواند ما را به مقصد برساند.
شرار از سنگ تا آمد برون پروازش آخر شد
چه بال و پر توان در سینه خارا رسانیدن؟
هوش مصنوعی: وقتی شرارهای از سنگ بیرون میآید و به پرواز در میآید، نشاندهنده این است که چه کسی میتواند این احساسات و آرزوها را در دل سنگین و سخت برآورده کند؟
ز دوری گشت سیل نوبهاران خرج راه اینجا
که خواهد قطره ما را به آن دریا رسانیدن؟
هوش مصنوعی: از دوری و فراق، باران بهاری تبدیل به سیل شده است. حالا سوال این است که آیا این باران میتواند ما را به دریای مقصود برساند؟
چه حاصل جز خجالت داد پیش آن قد رعنا؟
بس است ای باغبان سرو سهی بالا رسانیدن
هوش مصنوعی: چه چیزی جز خجالت میتوان به آن قامت بلند زیبا داد؟ دیگر بس است، ای باغبان، که سروهای بلند را بالا ببری.
اگر در بال همت نارسایی نیست چون شبنم
توان خود را به خورشید جهان آرا رسانیدن
هوش مصنوعی: اگر در اوج آرزوها کمبود و نارسایی وجود نداشته باشد، مانند شبنم میتوان به خورشید بزرگی دست یافت.
نیارد مرغ پر زد در هوا از گرمی خویش
به آن ظالم که خواهد نامه ما را رسانیدن؟
هوش مصنوعی: پرندگان به دلایل گرما و فشار زندگی خود، قادر نیستند به راحتی در آسمان پرواز کنند. این نشاندهندهی فشاری است که به آنها وارد میشود؛ فشاری که ممکن است از سوی کسی باشد که در پی فرستادن پیام یا نامهای از آنهاست. در این صورت، پرنده نمیتواند به راحتی برود و به مقصد برسد.
به اندک فرصتی از هم خیالان پیش می افتد
تواند هر که صائب پیش مصرع را رسانیدن
هوش مصنوعی: گاهی اوقات فرصتی کمی پیش میآید که افرادی که با هم همفکرند میتوانند از هم سبقت بگیرند. هر کسی که توانایی داشته باشد، میتواند به این فرصت دست یابد.

صائب