گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۱۰

ندارد حاصلی چون زاهدان خشک لرزیدن
می خونگرم باید در هوای سرد نوشیدن
قدح خوب است چندانی که باشد کار با مینا
به کشتی در کنار بحر باید باده نوشیدن!
درین گلشن که دارد آب و رنگش نعل در آتش
چو داغ لاله می باید به برگ عیش چسبیدن
مده در مستی از کف رشته اشک ندامت را
که گمراهی ندارد در میان راه خوابیدن
مکن ای تازه خط با خاکساران سرکشی چندین
که بر خطهای تر رسم است خاک خشک پاشیدن
نباشد دانه را دارالامانی بهتر از خرمن
ز بیم داس خواهی تا به کی چون خوشه لرزیدن؟
چه می پرسی ز من کیفیت حسن بهاران را؟
که چون نرگس سر آمد، عمر من در چشم مالیدن
مده زحمت به دیدن های پی در پی عزیزان را
که دیدن های رسمی نیست جز تکلیف وادیدن
دل روشن ندارد روزیی غیر از پشیمانی
که دارد زندگانی شمع از انگشت خاییدن
مرا از منزل مقصود دور انداخت خودداری
ندانستم که کوته می شود این ره به لغزیدن
به دیدن درد بی پایان من ظاهر نمی گردد
که با میزان میسر نیست کوه قاف سنجیدن
به اوراق خزان شیرازه بستن نیست بینایی
بساط عمر را ناچیده می بایست برچیدن
به نالیدن سرآمد گرچه عمرم، خجلتی دارم
که از من فوت شد در تنگنای بیضه نالیدن
ز چشم شرمگین دلبران ایمن مشو صائب
که شاهین مشق خونخواری کند در چشم پوشیدن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ندارد حاصلی چون زاهدان خشک لرزیدن
می خونگرم باید در هوای سرد نوشیدن
هوش مصنوعی: زاهدان خشک و بی‌احساس نمی‌توانند نتیجه‌ای بگیرند؛ برای اینکه در هوای سرد، نیاز به گرما و احساس می‌باشد. باید خونگرم و سرزنده بود تا بتوان زندگی را به درستی تجربه کرد.
قدح خوب است چندانی که باشد کار با مینا
به کشتی در کنار بحر باید باده نوشیدن!
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب خوب است به شرطی که در کنار دریا و در فضایی بی‌نظیر باشد، زیرا باید از لذت و زیبایی‌های زندگی بهره‌مند شد.
درین گلشن که دارد آب و رنگش نعل در آتش
چو داغ لاله می باید به برگ عیش چسبیدن
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا که رنگ و بوی خاصی دارد، مثل نشانی از عشق، باید از نیکبختی و لذتها استفاده کرد و از زندگی لذت برد.
مده در مستی از کف رشته اشک ندامت را
که گمراهی ندارد در میان راه خوابیدن
هوش مصنوعی: در حالتی که مستی تو را فراگرفته، اشک ندامت را از دست نده. زیرا گمراهی در خوابیدن در میانه راه وجود ندارد.
مکن ای تازه خط با خاکساران سرکشی چندین
که بر خطهای تر رسم است خاک خشک پاشیدن
هوش مصنوعی: ای خوش خط، با افراد خاکی و فرودست گستاخی نکن، زیرا بر روی خط‌های تازه، پاشیدن خاک نشان از بی‌احترامی دارد.
نباشد دانه را دارالامانی بهتر از خرمن
ز بیم داس خواهی تا به کی چون خوشه لرزیدن؟
هوش مصنوعی: محل امنی برای دانه بهتر از انبار نیست، اما تا وقتی که خوشه‌ها از ترس داس می‌لرزند، چه امیدی به آرامش وجود دارد؟
چه می پرسی ز من کیفیت حسن بهاران را؟
که چون نرگس سر آمد، عمر من در چشم مالیدن
هوش مصنوعی: چه نیازی به پرسش درباره زیبایی بهار داری؟ وقتی که گل نرگس می‌چشد، عمر من به انتها می‌رسد و چشم‌هایم پر از غم می‌شود.
مده زحمت به دیدن های پی در پی عزیزان را
که دیدن های رسمی نیست جز تکلیف وادیدن
هوش مصنوعی: برای دیدن مکرر عزیزان زحمت نکش، زیرا این ملاقات‌ها تنها یک وظیفه و تکلیف است و جنبه رسمی دارد.
دل روشن ندارد روزیی غیر از پشیمانی
که دارد زندگانی شمع از انگشت خاییدن
هوش مصنوعی: دل در هیچ روزی جز احساس پشیمانی، روشنایی ندارد. زندگی شمع نیز به مانند این است که از انگشت سوزانده شود.
مرا از منزل مقصود دور انداخت خودداری
ندانستم که کوته می شود این ره به لغزیدن
هوش مصنوعی: من را از مقصد دور کرد، اما نتوانستم خودم را کنترل کنم؛ زیرا می‌دانستم این مسیر با لغزش کوتاه می‌شود.
به دیدن درد بی پایان من ظاهر نمی گردد
که با میزان میسر نیست کوه قاف سنجیدن
هوش مصنوعی: درد من همیشگی و بی‌نهایت است و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را درست بفهمد، چرا که مانند کوهی بلند نمی‌توان آن را اندازه‌گیری کرد.
به اوراق خزان شیرازه بستن نیست بینایی
بساط عمر را ناچیده می بایست برچیدن
هوش مصنوعی: برای به پایان رساندن عمر و زندگی، نیازی به مرتب کردن و سامان دادن به مشکلات و مسائل نیست. همان‌طور که خزان و افسردگی به سراغ فرد می‌آید، باید متوجه بود که فرصت‌ها و روزهای زندگی به سرعت می‌گذرد و بهتر است درنگ و تردید را کنار گذاشت و به واقعیت زندگی رسیدگی کرد.
به نالیدن سرآمد گرچه عمرم، خجلتی دارم
که از من فوت شد در تنگنای بیضه نالیدن
هوش مصنوعی: با اینکه عمرم به پایان رسیده و دیگر نمی‌توانم نالیدن را ادامه دهم، اما از این بابت شرمنده‌ام که فرصت‌هایی را در گذشته از دست داده‌ام و در شرایط سخت هنوز نتوانستم به آنها توجه کنم.
ز چشم شرمگین دلبران ایمن مشو صائب
که شاهین مشق خونخواری کند در چشم پوشیدن
هوش مصنوعی: از نظر دلبران شرم‌زده، لبخند و محبتشان تو را گمراه نکند، زیرا مانند شاهینی که برای شکار آماده است، ممکن است در زمانی ناگهانی به تو آسیب برسانند.