گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۰۹

به زیر تیغ جانان از بصیرت نیست لرزیدن
نفس در زیر آب زندگی ظلم است دزدیدن
نباشد رحم بر افتادگان سر در هوایان را
به پای سرو چون آب روان تا چند غلطیدن؟
مکن یکبارگی خم را ز می خالی که بر خاطر
گرانی می کند جای فلاطون را تهی دیدن
مهل خالی ز می زنهار ای پیر مغان خم را
که در دل می خلد جای فلاطون را تهی دیدن
سبکسر بر حیات خویش می لرزد، نمی داند
که سازد زود عمر شمع را کوتاه، لرزیدن
جهان ناساز از باریک بینی بر تو شد، ورنه
گل بی خار گردد خارزار از چشم پوشیدن
مشو با بال و پر زنهار از افتادگی غافل
که سر در دامن منزل گذارد ره ز خوابیدن
دعای جوشنی چون ساده لوحی نیست دلها را
به ناخن چهره آیینه را نتوان خراشیدن
قبولی نیست دردرگاه حق زهد لباسی را
که دارد کعبه ننگ از جامه پوشیده پوشیدن
حلال است آب و نان این جهان بر عاقبت بینی
که منظورش بود چون ماه نو کاهش ز بالیدن
گره نگشاید از دل خنده سوفار پیکان را
ز دل زنگ کدورت کی برون آید به خندیدن؟
میاور دست گستاخی برون از آستین صائب
که از یک گل به دیدن می توان صد رنگ گل چیدن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به زیر تیغ جانان از بصیرت نیست لرزیدن
نفس در زیر آب زندگی ظلم است دزدیدن
هوش مصنوعی: در زیر تأثیر و کنترل محبوب ، از آگاهی نمی‌لرزد. نفس در اعماق زندگی به مانند آبی است که از ظلم و ستم دزدیده شده است.
نباشد رحم بر افتادگان سر در هوایان را
به پای سرو چون آب روان تا چند غلطیدن؟
هوش مصنوعی: رحم و مروت بر کسانی که به زمین افتاده‌اند، نیست. آیا باید کسانی که در آرزوی قد و قامت راست و استوار مانند سرو هستند، به حال خود رها شوند و مدام در اشتباه و سردرگمی بمانند؟
مکن یکبارگی خم را ز می خالی که بر خاطر
گرانی می کند جای فلاطون را تهی دیدن
هوش مصنوعی: از پر کردن یکباره‌ی جام پرهیز کن، زیرا این کار می‌تواند به دل انسان فشار بیاورد و جایگان‌های ارزشمند را خالی کند.
مهل خالی ز می زنهار ای پیر مغان خم را
که در دل می خلد جای فلاطون را تهی دیدن
هوش مصنوعی: ای پیر مغان، لطفاً از خالی بودن می بپرهیز! در قلب من، زخم‌هایی وجود دارد که شایسته‌ی تفکر عمیق‌تری است. نمی‌توانم این احساسات را بی‌مقدار و خالی ببینم، چرا که در دل، جای بزرگانی چون فلاطون را دارم.
سبکسر بر حیات خویش می لرزد، نمی داند
که سازد زود عمر شمع را کوتاه، لرزیدن
هوش مصنوعی: انسانی بی‌پروا و سبکسر بر زندگی خود نگران است، بی‌آنکه بداند چطور می‌تواند عمر کوتاه شمع را به تأخیر اندازد و از لرزیدن و بی‌ثباتی خود پرهیز کند.
جهان ناساز از باریک بینی بر تو شد، ورنه
گل بی خار گردد خارزار از چشم پوشیدن
هوش مصنوعی: جهان ناپایدار به خاطر دقت و ظرافت نظر تو به وضعیتی سخت دچار شده است، در غیر این صورت، گل می‌تواند بدون خار باشد و خارزار تنها به خاطر نادیده گرفتن چشمان تو به وجود آمده است.
مشو با بال و پر زنهار از افتادگی غافل
که سر در دامن منزل گذارد ره ز خوابیدن
هوش مصنوعی: از پرواز و تلاش برای بلند شدن دریغ نکن، اما مواظب باش که از افتادگی و ضعف غافل نشوی، زیرا ممکن است در نهایت به جایی برسی که سر در آغوش تنبلی و بی‌تحرکی بگذاری.
دعای جوشنی چون ساده لوحی نیست دلها را
به ناخن چهره آیینه را نتوان خراشیدن
هوش مصنوعی: دعای بی‌خبرانه و ساده‌لوحانه مانند جوشنی نیست؛ دل‌ها را نمی‌توان با ناخن خراشید و چهره را به آیینه نمی‌توان خدشه‌دار کرد.
قبولی نیست دردرگاه حق زهد لباسی را
که دارد کعبه ننگ از جامه پوشیده پوشیدن
هوش مصنوعی: قبولیت در درگاه خداوند ارتباطی با ظاهرسازی و پوشش ندارد. این‌که کسی لباس زهد بر تن کند، در صورتی که در باطن ناپاک باشد، مانند این است که کعبه از آن لباس خجالت بکشد. یعنی، حقیقت درون باید با ظاهر هماهنگ باشد و فقط تظاهر به زهد و معنویت پذیرفته نیست.
حلال است آب و نان این جهان بر عاقبت بینی
که منظورش بود چون ماه نو کاهش ز بالیدن
هوش مصنوعی: آب و نان این دنیا برای کسی که به عاقبت‌نگری می‌پردازد، حلال و جایز است; زیرا همان‌طور که ماه نو بعد از مدتی کاهش می‌یابد، او نیز باید به این نکته توجه کند که همه‌ی چیزها گذرا هستند.
گره نگشاید از دل خنده سوفار پیکان را
ز دل زنگ کدورت کی برون آید به خندیدن؟
هوش مصنوعی: اگر دل انسان از اندوه و کدورت پر باشد، حتی خنده و شوخی هم نمی‌تواند آن را شاد کند و از غم بیرون آورد. برای رهایی از ناراحتی‌ها باید عمق دل را بررسی کرد و به حقیقت آن پی برد، زیرا صرف خندیدن کافی نیست که مشکلات را حل کند.
میاور دست گستاخی برون از آستین صائب
که از یک گل به دیدن می توان صد رنگ گل چیدن
هوش مصنوعی: بهتر است در اظهار نظر و عمل خود احتیاط کنید، زیرا ممکن است از یک موضوع ساده و زیبا، نتایج پیچیده و متنوعی به دست آید.