گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۱

شد از رکاب تو پیدا هلال عید مرا
گشوده شد در جنت ازین کلید مرا
کنم سیاه ز نظاره بنفشه خطان
شود دو دیده چو بادام اگر سفید مرا
گران نیم به خریدار از سبکروحی
به سیم قلب چو یوسف توان خرید مرا
ز نیشتر چو رگ سنگ نیست پروایم
ز کوه درد ز بس نبض آرمید مرا
ز تخم سوخته، سبزی امید نتوان داشت
چگونه اختر طالع شود سعید مرا؟
نشد ز گوشه ابروی او گشاده دلم
چه دل گشاده شود از هلال عید مرا؟
ز حسن عاقبت عشق، چشم آن دارم
که صبح وصل شود، دیده سفید مرا
ز روی تازه من، تازه روست صائب باغ
اگر چه نیست بری همچو سرو و بید مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد از رکاب تو پیدا هلال عید مرا
گشوده شد در جنت ازین کلید مرا
هوش مصنوعی: از اثر وجود تو، هلال عید برای من نمایان شد و به وسیله این کلید، در بهشت برای من گشوده شد.
کنم سیاه ز نظاره بنفشه خطان
شود دو دیده چو بادام اگر سفید مرا
هوش مصنوعی: من بر اثر دیدن بنفشه‌ها چشمانم مانند بادام سیاه می‌شود، اگر نگاهم به سوی سفیدتر از آن باشد.
گران نیم به خریدار از سبکروحی
به سیم قلب چو یوسف توان خرید مرا
هوش مصنوعی: من برای کسی که روحش سبک و آزاد است، ارزش زیادی ندارم؛ اما اگر کسی مانند یوسف با قلبی پر از محبت و احساس به دنبال من باشد، می‌تواند به آسانی مرا به دست آورد.
ز نیشتر چو رگ سنگ نیست پروایم
ز کوه درد ز بس نبض آرمید مرا
هوش مصنوعی: من از زخم‌های عمیق هیچ ترس و هراسی ندارم، زیرا درد و رنج مانند کوه بر دوش من سنگینی می‌کند و به خاطر این بار سنگین، قلبم آرام گرفته است.
ز تخم سوخته، سبزی امید نتوان داشت
چگونه اختر طالع شود سعید مرا؟
هوش مصنوعی: اگر بذر امید در دل آتش قرار گیرد، چگونه می‌توان انتظار داشت که سرنوشت من خوشبخت شود؟
نشد ز گوشه ابروی او گشاده دلم
چه دل گشاده شود از هلال عید مرا؟
هوش مصنوعی: دل من از نگاه هلال عید نمی‌تواند شاد شود، زیرا دلم همچنان در گوشه ابروی او بسته و بی‌نفس است.
ز حسن عاقبت عشق، چشم آن دارم
که صبح وصل شود، دیده سفید مرا
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی نهایی عشق، امیدوارم صبحی برسد که به وصال محبوب برسم و چشمانم از شادی و روشنی پر شود.
ز روی تازه من، تازه روست صائب باغ
اگر چه نیست بری همچو سرو و بید مرا
هوش مصنوعی: صورت تازه و شاداب من، به باغی می‌ماند که ز پوشش و زیبایی آن چیزی کم نیست، هرچند که به زیبایی سرو و بید نمی‌رسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۲۱ به خوانش عندلیب