گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۸۶

ز چشم ظالم او چون نیندیشند معصومان؟
که دارد غمزه ای گیرنده تر از خون مظلومان
نیفتد هیچ کافر بر زبان ناصحان یارب!
مرا کردند عاقل رفته رفته این نفس شومان
اگر در دامن محشر گنه این آبرو دارد
بسا خجلت که خواهد شد گریبانگیر معصومان
صفا می بارد از آب گهر آیینه دولت
مهل آید برون از پرده آب چشم مظلومان
به شکر این که محروم از وصال او نه ای صائب
بگو در وقت فرصت شمه ای از حال محرومان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز چشم ظالم او چون نیندیشند معصومان؟
که دارد غمزه ای گیرنده تر از خون مظلومان
هوش مصنوعی: چگونه معصومان می‌توانند از چشم ظالم او غافل باشند؟ زیرا او نگاهی دارد که تأثیرش از خون مظلومان بیشتر است.
نیفتد هیچ کافر بر زبان ناصحان یارب!
مرا کردند عاقل رفته رفته این نفس شومان
هوش مصنوعی: پروردگارا، اگر کسی کافر باشد، به زبان نصیحت‌کنندگان نیفتد! مرا به تدریج به انسانی عاقل تبدیل کردند، اما این نفس شوم، همچنان در درونم وجود دارد.
اگر در دامن محشر گنه این آبرو دارد
بسا خجلت که خواهد شد گریبانگیر معصومان
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت کسی بخواهد آبروی خود را حفظ کند، باید بداند که خجالت و رسوایی فراوانی ممکن است دامن‌گیر معصومین شود.
صفا می بارد از آب گهر آیینه دولت
مهل آید برون از پرده آب چشم مظلومان
هوش مصنوعی: خوشی و آرامش از زیبایی و روشنی که در آب و جواهر وجود دارد سرازیر می‌شود. البته دولت و fortuna به آرامی و تدریجی در حال نمایان شدن است، مانند اشک‌هایی که از چشمان مظلومان بیرون می‌آید.
به شکر این که محروم از وصال او نه ای صائب
بگو در وقت فرصت شمه ای از حال محرومان
هوش مصنوعی: به خاطر این که از دیدار او محروم نیستی، صائب، در زمانی مناسب داستانی از حال کسانی که از این خوشبختی بی‌بهره‌اند، بگو.