گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۸۵

اگر بر زخم کافر نعمتان باشد گران پیکان
زبان شکر گردد زخم ما را در دهان پیکان
دل از دل برگرفتن سخت دشوارست یاران را
به آسانی چسان دل دست بردارد ازان پیکان؟
ز شادی در حریم دلگشای سینه عاشق
به شکر خنده چون سوفان بگشاید دهان پیکان
سر تسلیم چون مردان به جیب خاکساری کش
که دارد از سرافرازی هدف را بر زبان پیکان
به همت می برند از پیش کار خویش اهل دل
گشود از غنچه نشکفته ای صد گلستان پیکان
به هر جانب که رو آرد گشایش در قدم دارد
یکی کرده است تا از راستی دل با زبان پیکان
نشسته است آنچنان در سینه ام پهلوی هم تیرش
که ننشیند به ترکش پهلوی هم آنچنان پیکان
گرانان را کشد منزل به خود پیش از سبکباران
که پیش از بال تیر آید به آغوش نشان پیکان
ز اهل دل مجو زیر فلک آسایش خاطر
دل خود می خورد در خانه تنگ کمان پیکان
ازان دل را نمی سازم هدف پیش خدنگ او
که ترسم آب گردد در دل گرمم روان پیکان
نگردانید دل جا در تن من از گرانخوابی
چه حرف است اینکه در یکجا نمی گیرد مکان پیکان؟
مخور از ساده لوحی روی دست گلشن دنیا
که دارد غنچه اش در روی دل صائب نهان پیکان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر بر زخم کافر نعمتان باشد گران پیکان
زبان شکر گردد زخم ما را در دهان پیکان
هوش مصنوعی: اگر کسی که نعمت‌های خدا را کفران می‌کند، زخم‌هایی را که به او زده‌اند حس کند و آن زخم‌ها برایش سنگین و سخت باشند، به تدریج زبانش به گفتن سخنان شیرین و نرم درباره‌ی آن زخم‌ها خواهد کشید. این نشان می‌دهد که زخم‌های ما هم می‌توانند داستان‌ها و دردهای خود را روایت کنند و با وجود تلخی، ممکن است به زبانی شیوا و زیبا بیان شوند.
دل از دل برگرفتن سخت دشوارست یاران را
به آسانی چسان دل دست بردارد ازان پیکان؟
هوش مصنوعی: دل کندن از کسی که دوستش داریم، کار بسیار سختی است. اما چگونه می‌توان از عشق و محبت به یاران و دوستان، به راحتی دل برداشت و جدا شد؟
ز شادی در حریم دلگشای سینه عاشق
به شکر خنده چون سوفان بگشاید دهان پیکان
هوش مصنوعی: از خوشحالی، سینه‌ی عاشق مانند فضایی دلپذیر می‌درخشد و به شکرانه‌ی این خوشحالی، لبخندش مانند سوفان (پرنده‌ای پرشور) باز می‌شود.
سر تسلیم چون مردان به جیب خاکساری کش
که دارد از سرافرازی هدف را بر زبان پیکان
هوش مصنوعی: به هنگام تسلیم، سر خود را مانند مردان به خاک بسپار و خود را humble کن، زیرا که از این تواضع، هدفی والاتر از افتخار، همچون هدف پیکان به سمت بالا خواهی داشت.
به همت می برند از پیش کار خویش اهل دل
گشود از غنچه نشکفته ای صد گلستان پیکان
هوش مصنوعی: اهل دل با اراده و تلاش خود، از کار و تلاش‌هایشان جلو می‌روند و از غنچه‌ای که هنوز نرسیده، می‌توانند صد گلستان زیبا بسازند.
به هر جانب که رو آرد گشایش در قدم دارد
یکی کرده است تا از راستی دل با زبان پیکان
هوش مصنوعی: به هر سمتی که حرکت کنی، فرصتی برای پیشرفت در انتظارت است و کسی تلاش کرده تا از دل راستینش، با زبان تند و صریح، بیان کند.
نشسته است آنچنان در سینه ام پهلوی هم تیرش
که ننشیند به ترکش پهلوی هم آنچنان پیکان
هوش مصنوعی: در دل من به گونه‌ای جا گرفته که این تیرها به گونه‌ای کنار هم نشسته‌اند که هیچ‌گاه نمی‌توانند به دور هم جمع شوند، همان‌طور که پیکان‌ها در ترکش کنار هم نمی‌مانند.
گرانان را کشد منزل به خود پیش از سبکباران
که پیش از بال تیر آید به آغوش نشان پیکان
هوش مصنوعی: افراد سنگین‌بار به زودی به مقصد می‌رسند، قبل از آنکه کسانی که بار کمتری دارند به راه بیفتند، چون تیر قبل از رسیدن نشانه‌اش به هدف، به آغوش می‌آید.
ز اهل دل مجو زیر فلک آسایش خاطر
دل خود می خورد در خانه تنگ کمان پیکان
هوش مصنوعی: از کسانی که دلشان را شناخته‌اند، در زیر آسمان به دنبال راحتی و آسایش نگرد، چون دلش در فضایی کوچک و تنگ، درگیر مشکلات و چالش‌هاست.
ازان دل را نمی سازم هدف پیش خدنگ او
که ترسم آب گردد در دل گرمم روان پیکان
هوش مصنوعی: من هدف تیر او را در دل خود قرار نمی‌دهم، چون می‌ترسم که احساسات گرم و شوق‌انگیز من به آب مبدل شود.
نگردانید دل جا در تن من از گرانخوابی
چه حرف است اینکه در یکجا نمی گیرد مکان پیکان؟
هوش مصنوعی: دل من به خاطر خستگی و ناتوانی، نتوانسته است به درستی در وجودم جا بگیرد. دلیلی ندارد که پیکان در یک نقطه ثابت بماند، چرا که دردی که احساس می‌کنم، مانع از آرامش و قرار گرفتن آن در جا و مکانش می‌شود.
مخور از ساده لوحی روی دست گلشن دنیا
که دارد غنچه اش در روی دل صائب نهان پیکان
هوش مصنوعی: از سادگی و بی‌خبری دنیا فریب نخور؛ زیرا زیبایی‌های ظاهری ممکن است در خود رازها و دردهای نهانی داشته باشند که قادر به دیدن آن‌ها نیستیم.